محبوبیت خوب است یا بد؟
is-popularity-good-or-bad
وبسایت گاردین بهتازگی مقالهای در این زمینه منتشر کرده و در آن به پرسشهای مربوط به محبوبیت پاسخ داده است.
4.01
میلاد شکیب
4625
محبوبیت خوب است یا بد؟
Vidoal
همه ما دوست داریم محبوب باشیم و دیگران ما را دوست بدارند. اما آیا محبوبیت چیز خوبی است؟ آیا محبوبیت انواع مختلفی دارد که هر کدام اثرات متفاوتی روی زندگی ما دارند؟ وبسایت گاردین بهتازگی مقالهای در این زمینه منتشر کرده و در آن به پرسشهای مربوط به محبوبیت پاسخ داده است. با ما همراه باشید.
از همان دوران کودکی مسئله محبوبیت و طرفدار داشتن برای ما مهم است. همه ما هم تحسین شدن را میفهمیم و نگرانیم که بتوانیم این تاثیرات روی دیگران ناشی از محبوبیت را حفظ کنیم و هم تشخیص میدهیم که دیگران ممکن است از ما محبوبتر باشند و تلاش میکنیم توجه دیگران را به خود جلب کنیم.
از همین دوران کودکی جایگاهمان در سلسله مراتب اجتماعی برای ما اهمیت پیدا میکند و این موضوع دلیل قابل فهمی هم دارد: محبوبیت ارزشمندترین و دردسترسترین اعتبار در اختیار جوانان است. اما چیزی در مورد محبوبیت ما در جوانی وجود دارد که بخشی از آن در ما باقی میماند.
بسیاری از ما نمیتوانیم بر میل به محبوب بودن و محبوب شدن غلبه کنیم و این اشتیاق قدیمی بر امروز ما تاثیر میگذارد، نه تنها روی زندگی ما، بلکه روی ویژگیهایی که جامعه به آنها ارزش میگذارد نیز اثر میگذارد. این گزاره امروز واقعیتر از هر زمان دیگری است. جامعه شبکهای امکان یک دوره نوجوانی و جوانی بیپایان را به ما میدهد که در این دوره میتوانیم راحتتر از گذشته افراد محبوب را بشناسیم، راههایی برای تقلید و تعامل با این افراد پیدا کنیم و حتی با استفاده از پلتفرمهای خلاقانه (مثل اینستاگرام و فیسبوک) میزان محبوبیت خود را افزایش دهیم که این مسئله به ما این امکان را میدهد تا هر انسان معمولیای این شانس را پیدا کند که به بالاترین حد از میزان محبوبیت برسد، حتی برای مدتی محدود.
محبوبیت موضوعی است که دهههاست ذهن دانشمندان اجتماعی را به خود مشغول کرده و نتایج مطالعات و پژوهشهای مختلف موضوعات متفاوتی را در مورد ریشهها و اهمیت این مسئله روشن کرده است. آنچه از این پژوهشها به دست میآید این موضوع است که محبوبیت در دل خود نوعی تناقض دارد: هم یکی از نیازهای قدیمی و عمیق بشر است و هم همیشه برای او خوب نیست.
اکثر پژوهشهای انجامگرفته در این حوزه بین دهه ۱۹۵۰ و دهه ۱۹۷۰ میلادی شکل گرفته است. با توجه به سربازان بیشمار بازمانده از جنگ جهانی دوم و همچنین نیاز کشورهایی مانند کره و ویتنام به درمانهای روانشناسانه، دولت آمریکا هزینههای زیادی برای پژوهش در این حوزه انجام داد. نتایج این پژوهشها غیرمنتظره بود: یکی از قویترین شاخصهای عملکرد سربازان در سیستم نظامی و ارتش میزان محبوبیت آنها در دوران ابتدایی در مدرسه بود. طی یک تا دو دهه پس از این بحثها، نهادهای غیردولتی و غیرنظامی هم روی این موضوع پژوهش کردند و همه آنها به نتایج مشابهای رسیدند.
نتایج مطالعه بینالمللی دیگری که در این زمینه انجام گرفته نشان میدهد بزرگسالانی که در کودکی آدمهای محبوبی بودهاند ازدواج شادتر و روابط کاری قویتری دارند و معتقدند بهعنوان عضوی از جامعه رشد میکنند. کسانی که در این پژوهش در کودکی محبوب نبودهاند چنین ویژگیهایی نداشتند.
اما کسانی که زندگی شادی دارند لزوما انسان محبوبی نبودهاند چراکه بیش از یک نوع محبوبیت در زندگی وجود دارد. خیلی از ما این موضوع را در دوران مدرسه تجربه کردهایم که فرد محبوب همیشه با همسالانی روبهرو است که از او متنفرند. اگر این تناقض را بپذیریم، میتوانیم این موضوع را مطرح کنیم که افرادی که در یک نوع از محبوبیت نمره بالایی میگیرند در انواع دیگر آن ضعیف هستند. اولین نوع محبوبیت انعکاس منزلت اجتماعی نام دارد که در این نوع، فرد محبوب را همه میشناسند، بسیاری دوست دارند شبیه او باشند و او قادر است طبق خواسته خود نظر دیگران را درباره موضوعی عوض کند. محققان بیان میکنند که این نوع از محبوبیت مشکلاتی را در آینده در زندگی فرد ایجاد میکند.
نوع دیگری از محبوبیت دوستداشتنی بودن است. در این نوع افراد دیگر به فرد محبوب اعتماد و احساس نزدیکی میکنند و دوست دارند وقت خود را با او بگذرانند. اگر نتوانیم تفاوتهای موجود میان این نوع محوبیتها را در زندگی تشخیص دهیم، ممکن است تمام زندگی خود را صرف یافتن محبوبیتی غلط و غیرموثر کنیم. هر چه بیشتر در مورد محبوبیت و میزان اثرات آن در زندگی بدانیم، بهتر میتوانیم چرخه تجربیات درونفردی خود را که به زندگی ما در کودکی بازمیگردد بشکنیم. در این حالت شانس بیشتری برای داشتن یک زندگی پرمعناتر، رضایتبخشتر و جذابتر داریم و میتوانیم ارتباطات موثرتری با دیگران برقرار کنیم.
از همان دوران کودکی مسئله محبوبیت و طرفدار داشتن برای ما مهم است. همه ما هم تحسین شدن را میفهمیم و نگرانیم که بتوانیم این تاثیرات روی دیگران ناشی از محبوبیت را حفظ کنیم و هم تشخیص میدهیم که دیگران ممکن است از ما محبوبتر باشند و تلاش میکنیم توجه دیگران را به خود جلب کنیم.
از همین دوران کودکی جایگاهمان در سلسله مراتب اجتماعی برای ما اهمیت پیدا میکند و این موضوع دلیل قابل فهمی هم دارد: محبوبیت ارزشمندترین و دردسترسترین اعتبار در اختیار جوانان است. اما چیزی در مورد محبوبیت ما در جوانی وجود دارد که بخشی از آن در ما باقی میماند.
بسیاری از ما نمیتوانیم بر میل به محبوب بودن و محبوب شدن غلبه کنیم و این اشتیاق قدیمی بر امروز ما تاثیر میگذارد، نه تنها روی زندگی ما، بلکه روی ویژگیهایی که جامعه به آنها ارزش میگذارد نیز اثر میگذارد. این گزاره امروز واقعیتر از هر زمان دیگری است. جامعه شبکهای امکان یک دوره نوجوانی و جوانی بیپایان را به ما میدهد که در این دوره میتوانیم راحتتر از گذشته افراد محبوب را بشناسیم، راههایی برای تقلید و تعامل با این افراد پیدا کنیم و حتی با استفاده از پلتفرمهای خلاقانه (مثل اینستاگرام و فیسبوک) میزان محبوبیت خود را افزایش دهیم که این مسئله به ما این امکان را میدهد تا هر انسان معمولیای این شانس را پیدا کند که به بالاترین حد از میزان محبوبیت برسد، حتی برای مدتی محدود.
محبوبیت موضوعی است که دهههاست ذهن دانشمندان اجتماعی را به خود مشغول کرده و نتایج مطالعات و پژوهشهای مختلف موضوعات متفاوتی را در مورد ریشهها و اهمیت این مسئله روشن کرده است. آنچه از این پژوهشها به دست میآید این موضوع است که محبوبیت در دل خود نوعی تناقض دارد: هم یکی از نیازهای قدیمی و عمیق بشر است و هم همیشه برای او خوب نیست.
اکثر پژوهشهای انجامگرفته در این حوزه بین دهه ۱۹۵۰ و دهه ۱۹۷۰ میلادی شکل گرفته است. با توجه به سربازان بیشمار بازمانده از جنگ جهانی دوم و همچنین نیاز کشورهایی مانند کره و ویتنام به درمانهای روانشناسانه، دولت آمریکا هزینههای زیادی برای پژوهش در این حوزه انجام داد. نتایج این پژوهشها غیرمنتظره بود: یکی از قویترین شاخصهای عملکرد سربازان در سیستم نظامی و ارتش میزان محبوبیت آنها در دوران ابتدایی در مدرسه بود. طی یک تا دو دهه پس از این بحثها، نهادهای غیردولتی و غیرنظامی هم روی این موضوع پژوهش کردند و همه آنها به نتایج مشابهای رسیدند.
نتایج مطالعه بینالمللی دیگری که در این زمینه انجام گرفته نشان میدهد بزرگسالانی که در کودکی آدمهای محبوبی بودهاند ازدواج شادتر و روابط کاری قویتری دارند و معتقدند بهعنوان عضوی از جامعه رشد میکنند. کسانی که در این پژوهش در کودکی محبوب نبودهاند چنین ویژگیهایی نداشتند.
اما کسانی که زندگی شادی دارند لزوما انسان محبوبی نبودهاند چراکه بیش از یک نوع محبوبیت در زندگی وجود دارد. خیلی از ما این موضوع را در دوران مدرسه تجربه کردهایم که فرد محبوب همیشه با همسالانی روبهرو است که از او متنفرند. اگر این تناقض را بپذیریم، میتوانیم این موضوع را مطرح کنیم که افرادی که در یک نوع از محبوبیت نمره بالایی میگیرند در انواع دیگر آن ضعیف هستند. اولین نوع محبوبیت انعکاس منزلت اجتماعی نام دارد که در این نوع، فرد محبوب را همه میشناسند، بسیاری دوست دارند شبیه او باشند و او قادر است طبق خواسته خود نظر دیگران را درباره موضوعی عوض کند. محققان بیان میکنند که این نوع از محبوبیت مشکلاتی را در آینده در زندگی فرد ایجاد میکند.
نوع دیگری از محبوبیت دوستداشتنی بودن است. در این نوع افراد دیگر به فرد محبوب اعتماد و احساس نزدیکی میکنند و دوست دارند وقت خود را با او بگذرانند. اگر نتوانیم تفاوتهای موجود میان این نوع محوبیتها را در زندگی تشخیص دهیم، ممکن است تمام زندگی خود را صرف یافتن محبوبیتی غلط و غیرموثر کنیم. هر چه بیشتر در مورد محبوبیت و میزان اثرات آن در زندگی بدانیم، بهتر میتوانیم چرخه تجربیات درونفردی خود را که به زندگی ما در کودکی بازمیگردد بشکنیم. در این حالت شانس بیشتری برای داشتن یک زندگی پرمعناتر، رضایتبخشتر و جذابتر داریم و میتوانیم ارتباطات موثرتری با دیگران برقرار کنیم.
برچسبها:
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
ابوالفضل ترکمن
جمعه، 19 مرداد 1397
خیلی مفید و آموزنده بود
0
رضا مطهری
چهارشنبه، 18 مرداد 1396
خوب بود
0
مهسا منظرنژاد
یکشنبه، 08 مرداد 1396
عالی بود با تشکر
0
سوده نیک صالحی
یکشنبه، 25 تیر 1396
بسیار آموزنده و مفید
0
حسین غلامی
شنبه، 10 تیر 1396
خیلی مفید بود نمیدونستم که محبوبیت در دوران کودکی در بزرگ سالی هم تاثیر میذارد
0
Amir Rbs
شنبه، 10 تیر 1396
خیلی آموزنده بود.
با تشکر و خسته نباشید.
0
مهدی آقازاده
جمعه، 09 تیر 1396
متن مفیدی بود مرسی
0
امیر نعمتی
چهارشنبه، 07 تیر 1396
بسیار عالی و آموزشی
مترجم
میلاد شکیب
تامین و مدیریت محتوا حرفه اصلیام است؛ فرقی نمیکند در یک نشریه یا در فضای آنلاین. آنچه مهم است دقت در نوشتن، استفاده از منابع معتبر، بهرهگیری از یک زبان ساده و روان و تامین محتوای کاربردی است.