چهطور میتوانیم نتها را بخوانیم؟
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
زهرا
جمعه، 29 تیر 1397
عالی بود،کاش مطالب بیشتر توضیح میدادید
0
علیرضا
جمعه، 13 اسفند 1395
سلام تشکر ویدئو ی خوبی بود.
از صدای گرم و زنده ی خانوم مجاهدطلب هم واقعا تشکر میکنم..
خوش حالم که یه چیزی شبیه به سایت خان آکادمی (khan Academy) داره توی کشور خودم هم اتفاق می افته..درسته که این دو تیم حوزه تمرکزشون و محتواشون کمی متفاوتع اما توی یک مسیر هستند..هر دو مسیرشون تکامل ذهن بشر زیبا و بهتر ساختن زندگی انسان ها و پیرو اون تمام جهانه...که این واقعا قالب ستایشه.امیدوارم روزی چنین باشگاه های پرورش افکار و ذهن به اندازه ی باشگاه های پرورش اندام رونق بگیره و حتی بیشتر....تشکر از زحمات و ایده های خوبتون..
0
ایمان قهارپور
پنج شنبه، 30 دی 1395
مسلما بدون توانایی خوندنه نت های موسیقی باز هم قادربه نواختنه موسیقی هستیم مثل اینکه بدون دونستنه خوندنو و نوشتن قادر به صحبت کردن هستیم. در هر دو حالت، فردی که تواناییه خوندنو و نوشتن نداره ، فرصت درک و ارتباط بهتر رو از دست می ده و توانایی خوندنه نت های موسیقی، فهم شما رو توی تئوریه موسیقی افزایش می ده ، شما رو قادر می سازه قطعه ای رو بنوازین که قبلا هرگز نشنیده این و به شما کمک می کنه که ایده های موسیقیایه خودتون رو بهتر به دیگران منتقل کنین .
0
محمد حم
دوشنبه، 13 دی 1395
مطالب جالبی بود.ممنون
0
پوژنگ پروازی
جمعه، 19 آذر 1395
ممنون،مختصر و مفید....
0
فرزین اکبری
سه شنبه، 04 آبان 1395
صدای خانوم فایزه مجاهد طلب فوق العادست ✌👏👏👏
0
Hadi mozzafari
چهارشنبه، 02 تیر 1395
ممنون از پيگيريتون و باز هم ممنون از زحماتي كه بابت بالا بردن سطح دانش عمومي ميكشيد. توقع ما از شما و تيمتون بالاست و اين توقع رو شما با كيفيت خوب كارتون ايجاد كرديد.
0
Hadi mozzafari
سه شنبه، 01 تیر 1395
آيا شما موزيسين يا استاد دانشگاه اين مملكت يا در جايگاهي هستيد كه خيلي راحت در پاسخ اشتباهتون ميگيد در ايران نوت ها رو با الفباي انگليسي ياد نميگيريم؟ مشخصه كه نه تنها دانشي از موسيقي و نوت ها نميدونيد بلكه حتي سواد اوليه خواندن الفباي انگليسي هم نداريد! بهتر نيست بجاي سرپوشي به اشتباهتون اون رو اصلاح كنيد و داستان تعريف نكنيد؟؟؟
1
گروه آموزشی ویدوآل
سه شنبه، 01 تیر 1395
(پاسخ)
سلام آقای مظفری، ویدیو مرتبط رو چک کردیم، حق با شماست و گوینده ما در دوبله این ویدیو اشتباه کرده و جواب ایشون از طرف شرکت ویدوآل نیست و بعنوان یک جواب شخصی در نظر گرفته میشه، این ویدیو در اسرع وقت تصحیح شده و جایگزین خواهد شد. از تیزبینی شما و اینکه زمان گذاشتین و این مورد رو به ما گزارش دادین، تشکر و قدردانی میکنیم.
0
Hadi mozzafari
دوشنبه، 31 خرداد 1395
در دقيقه ٢:١٤ ويديو تصوير نشون ميده كه بين دو نت فا F يك نت سي B زده ميشه كه گوينده به اشتباه ميگه نت دو C.بد نيست قبل از دوبله يك بار به گوينده نت هاي موسيقي رو ياد مي داديد.
0
فائزه مجاهدطلب
سه شنبه، 01 تیر 1395
(پاسخ)
کاربر گرامی، ویدئو در حال بررسی شباهت آوایی دو نت هم نام و تفاوتش با یه نت غیرهمنامه و خوشبختانه اینجا اشتباه من به مفهوم آسیبی نمی رسونه و باید به این نکته هم اشاره کرد که ما در ایران نتها رو با الفبای انگلیسی یاد نمیگیریم. از نکته سنجی شما ممنونم.
0
سینا
شنبه، 29 خرداد 1395
درود میشه یکم با انرژی تر گویندگی کنین
توضیحات
وقتی که ما در حال تماشای یک فیلم یا تئاتر هستیم، میدانیم که هنرپیشهها چگونگی ایفای نقش خود را از متن (فیلم نامه) دریافت میکنند که بهطور کامل و دقیق به آنها میگوید که چه موقع چه چیزی را بگویند. یک قطعه موسیقی مکتوب هم دقیقا همین نقش را ایفا میکند و اگر بخواهیم دقیق بگوییم، برای نوازنده مشخص میکند که چه نتی را کی بنوازد.
از نظر زیبایی شناختی یک دنیا تفاوت میان موسیقی «بتهوون» و «جاستین بیبر» وجود دارد، اما هر دو هنرمند برای ساختن موسیقی خود از یک قاعده مشترک استفاده کردهاند؛ نتها. اگرچه ممکن است نتیجه بهدست آمده از کار کردن با نتها کمی پیچیده بهنظر برسد، اما درواقع منطقی که پشت این نتها وجود دارد بسیار ساده است. بیایید به عناصر نمادین سازنده موسیقی و چگونگی تعامل آنها برای ایجاد یک اثر هنری نگاهی بیاندازیم.
موسیقی روی ۵ خط موازی نوشته میشود که بهصورت عرضی روی یک کاغذ کشیده شده است. به این ۵ خط «خطوط حامل» گفته میشود. هنگام اجرا هر خط حامل در ۲ جهت حرکت میکند: بالا و پایین، چپ و راست. محور بالا و پایین به نوازنده میگوید که چه گام یا نتی را نواخته و محور چپ و راست نیز مشخص میکند که چه ریتمی از نتها را بنوازد یا اینکه درست چه وقتی آن را اجرا کند.
بیایید با نت شروع کرده و از پیانو کمک بگیریم؛ البته این سیستم تقریبا برای هر ابزار موسیقی که تصور کنید، جواب میدهد. در موسیقی کلاسیک غربی نتها با ۷ حرف اول الفبا شامل A-B-C-D-E-F-G نامگذاری شده است و بعد دوباره همین چرخه تکرار میشود؛ دو، ر، می، فا، سل، لا، سی و مجدد دو، ر، می، فا، سل، لا، سی و به همین ترتیب تا انتها.
اما چگونه نتها با این حروف نامیده شدهاند؟ خب بهعنوان مثال، اگر شما با پیانو نت فا نواخته و پس از آن یک نت فا بالاتر یا پایینتر دیگر بنوازید، متوجه میشوید که در مقایسه با نت دو، این دو به نحوی شبیه بههم هستند. نکته دیگر راجع به خطوط حامل این است که هر خط و فضای خالی میان دو خط نشاندهنده یک نت جداگانه است. اگر ما یک نت را روی یکی از خطوط یا فضاهای مابین آنها بگذاریم، به نوازنده میگوییم که دقیقا آن نت را بنوازد. هرچه نت درخطوط بالاتری قرار داشته باشد، نت موسیقی بالاتری خواهد بود. کاملا مشخص است که نتهای خیلی بیشتری از این ۹ نت که این خطوط و فضای بین آنها در اختیار ما میگذارد، وجود دارد. برای مثال، با یک پیانوی بزرگ میتوان ۸۸ نت جداگانه را نواخت. بنابراین چطور میتوانیم این ۸۸ نت را روی خطوط حامل بیاوریم؟
در اینجا ما از چیزی به نام «کلید» استفاده میکنیم؛ طرح عجیبی که اول خطوط حامل قرار میدهیم و مانند یک نقطه مرجع عمل میکند. کلید به شما میگوید که هر خط یا فضای مابین خطوط، مربوط به نتی خاص از ساز شما است. اگر بخواهیم نتهایی را که روی خطوط حامل وجود ندارند بنوازیم، به نوعی تقلب کرده و یک خط کوچک به خطوط اضافه میکنیم و نت را روی آن قرار میدهیم که «خطوط افزوده» نامیده میشوند. اگر مجبور باشیم خطوط افزوده بیشتری را مورد استفاده قرار دهیم که بسیار هم گیجکننده میشود، لازم است از یک کلید متفاوت استفاده کنیم.
برای اینکه به نوازنده بگوییم چه وقت یک نت را بنوازد، ۲ عامل اصلی نقش دارد: ضرب و ریتم. ضرب یک قطعه موسیقی به خودیخود خستهکننده و به نوعی شبیه به تیکتاک است. اگر دقت کنید، متوجه میشوید که ضرب تغییر نمیکند و همانطور یکنواخت ادامه دارد؛ درواقع میتواند آرام و آهسته یا تند و سریع شود و همچنین میتوانید همانگونه که میخواهید آن را تنظیم کنید.
نکته این است که درست مثل ثانیهشمار ساعت که یک دقیقه را به ۶۰ ثانیه تقسیم میکند، به طوری که هر ثانیه با ثانیههای دیگر برابر است، ضرب هم یک موسیقی را به بخشهای کوچکتر زمانی تقسیم میکند که طول آنها باهم یکسان است. با یک ضرب منظم و یکنواخت بهعنوان پایه موسیقی میتوانیم ریتم را به نتهایمان اضافه کنیم و این درست همان زمانی است که موسیقی آغاز میشود. این نت یکچهارم یا «نت سیاه» است که اصلیترین واحد ریتم بوده و به اندازه یک ضرب است. این نت یکدوم یا «نت سفید» و دو ضرب است. یک نت کامل یا «گرد» چهار ضرب است. این کوچولو هم یکهشتم یا «چنگ» نام دارد و نیم ضرب است.
حتما میگویید عالی است، ولی خب حالا همه اینها به چه معناست؟
ممکن است توجه کرده باشید که در طول هر خط حامل خطوط کوچکی وجود دارد که آن را به قسمتهای کوچکتر تقسیم میکند. به این خطوط «خط میزان» و به هر قسمت ایجاد شده «یک میزان» میگویند.
در ابتدای هر قطعه موسیقی، پس از هر کلید، ارقامی وجود دارد که بازه زمانی را مشخص میکند و به نوازنده میگوید که در هر میزان چند ضرب وجود دارد. این نشان میدهد که در میزان دو ضرب وجود دارد، این یکی سه ضرب، این علامت چهار ضرب و به همین ترتیب. اعداد پایینی به ما میگوید که کدامیک از نتها باید بهعنوان پایه ضرب نواخته شود. «یک» نماینده یک نت کامل است، «دو» برای یک نت سفید یا همان یکدوم، «چهار» برای نت یکچهارم یا نت سیاه و «هشت» برای نت هشتم یا چنگ. پس این بازه زمانی به ما میگوید که در هر میزان چهار نت سیاه «۴/۱» وجود دارد. ۱، ۲، ۳، ۴، ۱، ۲، ۳، ۴ و به همین شکل.
اما همانطور که پیشتر از این گفتیم، اگر تنها به ضرب توجه کنیم، موسیقی بهنحوی خستهکننده میشود. به همین علت چند نت سیاه را با ریتمهای خاصی جابهجا میکنیم. توجه کنید که حتی اگر تعداد نتها در هر میزان تغییر کند، تعداد کلی ضربها در هر میزان تغییر نخواهد کرد. با این حساب صدای موسیقی که ساختیم چطور میشود؟ «آآآم»، به نظر میآید که خوب باشد، اما کمی تیز است، نه؟ بیایید موسیقی نواخته شده با یک آلت موسیقی دیگر و با ریتم و ضرب مخصوص به خودش را اضافه کنیم؛ به نظر میرسد حالا شبیه به یک موسیقی واقعی شده است.
البته کمی تمرین میخواهد تا یک نفر بتواند بهراحتی نتهای موسیقی را بخواند و نواختن ساز به آن شکلی که ما میبینیم را یاد بگیرد، اما با گذشت زمان و کمی صبر شما هم میتوانید بتهوون یا جاستین بیبر آینده باشید!
از نظر زیبایی شناختی یک دنیا تفاوت میان موسیقی «بتهوون» و «جاستین بیبر» وجود دارد، اما هر دو هنرمند برای ساختن موسیقی خود از یک قاعده مشترک استفاده کردهاند؛ نتها. اگرچه ممکن است نتیجه بهدست آمده از کار کردن با نتها کمی پیچیده بهنظر برسد، اما درواقع منطقی که پشت این نتها وجود دارد بسیار ساده است. بیایید به عناصر نمادین سازنده موسیقی و چگونگی تعامل آنها برای ایجاد یک اثر هنری نگاهی بیاندازیم.
موسیقی روی ۵ خط موازی نوشته میشود که بهصورت عرضی روی یک کاغذ کشیده شده است. به این ۵ خط «خطوط حامل» گفته میشود. هنگام اجرا هر خط حامل در ۲ جهت حرکت میکند: بالا و پایین، چپ و راست. محور بالا و پایین به نوازنده میگوید که چه گام یا نتی را نواخته و محور چپ و راست نیز مشخص میکند که چه ریتمی از نتها را بنوازد یا اینکه درست چه وقتی آن را اجرا کند.
بیایید با نت شروع کرده و از پیانو کمک بگیریم؛ البته این سیستم تقریبا برای هر ابزار موسیقی که تصور کنید، جواب میدهد. در موسیقی کلاسیک غربی نتها با ۷ حرف اول الفبا شامل A-B-C-D-E-F-G نامگذاری شده است و بعد دوباره همین چرخه تکرار میشود؛ دو، ر، می، فا، سل، لا، سی و مجدد دو، ر، می، فا، سل، لا، سی و به همین ترتیب تا انتها.
اما چگونه نتها با این حروف نامیده شدهاند؟ خب بهعنوان مثال، اگر شما با پیانو نت فا نواخته و پس از آن یک نت فا بالاتر یا پایینتر دیگر بنوازید، متوجه میشوید که در مقایسه با نت دو، این دو به نحوی شبیه بههم هستند. نکته دیگر راجع به خطوط حامل این است که هر خط و فضای خالی میان دو خط نشاندهنده یک نت جداگانه است. اگر ما یک نت را روی یکی از خطوط یا فضاهای مابین آنها بگذاریم، به نوازنده میگوییم که دقیقا آن نت را بنوازد. هرچه نت درخطوط بالاتری قرار داشته باشد، نت موسیقی بالاتری خواهد بود. کاملا مشخص است که نتهای خیلی بیشتری از این ۹ نت که این خطوط و فضای بین آنها در اختیار ما میگذارد، وجود دارد. برای مثال، با یک پیانوی بزرگ میتوان ۸۸ نت جداگانه را نواخت. بنابراین چطور میتوانیم این ۸۸ نت را روی خطوط حامل بیاوریم؟
در اینجا ما از چیزی به نام «کلید» استفاده میکنیم؛ طرح عجیبی که اول خطوط حامل قرار میدهیم و مانند یک نقطه مرجع عمل میکند. کلید به شما میگوید که هر خط یا فضای مابین خطوط، مربوط به نتی خاص از ساز شما است. اگر بخواهیم نتهایی را که روی خطوط حامل وجود ندارند بنوازیم، به نوعی تقلب کرده و یک خط کوچک به خطوط اضافه میکنیم و نت را روی آن قرار میدهیم که «خطوط افزوده» نامیده میشوند. اگر مجبور باشیم خطوط افزوده بیشتری را مورد استفاده قرار دهیم که بسیار هم گیجکننده میشود، لازم است از یک کلید متفاوت استفاده کنیم.
برای اینکه به نوازنده بگوییم چه وقت یک نت را بنوازد، ۲ عامل اصلی نقش دارد: ضرب و ریتم. ضرب یک قطعه موسیقی به خودیخود خستهکننده و به نوعی شبیه به تیکتاک است. اگر دقت کنید، متوجه میشوید که ضرب تغییر نمیکند و همانطور یکنواخت ادامه دارد؛ درواقع میتواند آرام و آهسته یا تند و سریع شود و همچنین میتوانید همانگونه که میخواهید آن را تنظیم کنید.
نکته این است که درست مثل ثانیهشمار ساعت که یک دقیقه را به ۶۰ ثانیه تقسیم میکند، به طوری که هر ثانیه با ثانیههای دیگر برابر است، ضرب هم یک موسیقی را به بخشهای کوچکتر زمانی تقسیم میکند که طول آنها باهم یکسان است. با یک ضرب منظم و یکنواخت بهعنوان پایه موسیقی میتوانیم ریتم را به نتهایمان اضافه کنیم و این درست همان زمانی است که موسیقی آغاز میشود. این نت یکچهارم یا «نت سیاه» است که اصلیترین واحد ریتم بوده و به اندازه یک ضرب است. این نت یکدوم یا «نت سفید» و دو ضرب است. یک نت کامل یا «گرد» چهار ضرب است. این کوچولو هم یکهشتم یا «چنگ» نام دارد و نیم ضرب است.
حتما میگویید عالی است، ولی خب حالا همه اینها به چه معناست؟
ممکن است توجه کرده باشید که در طول هر خط حامل خطوط کوچکی وجود دارد که آن را به قسمتهای کوچکتر تقسیم میکند. به این خطوط «خط میزان» و به هر قسمت ایجاد شده «یک میزان» میگویند.
در ابتدای هر قطعه موسیقی، پس از هر کلید، ارقامی وجود دارد که بازه زمانی را مشخص میکند و به نوازنده میگوید که در هر میزان چند ضرب وجود دارد. این نشان میدهد که در میزان دو ضرب وجود دارد، این یکی سه ضرب، این علامت چهار ضرب و به همین ترتیب. اعداد پایینی به ما میگوید که کدامیک از نتها باید بهعنوان پایه ضرب نواخته شود. «یک» نماینده یک نت کامل است، «دو» برای یک نت سفید یا همان یکدوم، «چهار» برای نت یکچهارم یا نت سیاه و «هشت» برای نت هشتم یا چنگ. پس این بازه زمانی به ما میگوید که در هر میزان چهار نت سیاه «۴/۱» وجود دارد. ۱، ۲، ۳، ۴، ۱، ۲، ۳، ۴ و به همین شکل.
اما همانطور که پیشتر از این گفتیم، اگر تنها به ضرب توجه کنیم، موسیقی بهنحوی خستهکننده میشود. به همین علت چند نت سیاه را با ریتمهای خاصی جابهجا میکنیم. توجه کنید که حتی اگر تعداد نتها در هر میزان تغییر کند، تعداد کلی ضربها در هر میزان تغییر نخواهد کرد. با این حساب صدای موسیقی که ساختیم چطور میشود؟ «آآآم»، به نظر میآید که خوب باشد، اما کمی تیز است، نه؟ بیایید موسیقی نواخته شده با یک آلت موسیقی دیگر و با ریتم و ضرب مخصوص به خودش را اضافه کنیم؛ به نظر میرسد حالا شبیه به یک موسیقی واقعی شده است.
البته کمی تمرین میخواهد تا یک نفر بتواند بهراحتی نتهای موسیقی را بخواند و نواختن ساز به آن شکلی که ما میبینیم را یاد بگیرد، اما با گذشت زمان و کمی صبر شما هم میتوانید بتهوون یا جاستین بیبر آینده باشید!
تهيهکننده
Ted Ed
تد سکویی برای انتشار ایدههایی است که ارزش انتشار دارند. تد کار خود را در سال 1984 به عنوان کنفرانسی که فصل مشترک تکنولوژی، سرگرمی و طراحی بود آغاز کرد.
مترجم
سمیرا نصریون
مترجمی زبان انگلیسی خوندم و عاشق نقاشیام. شعار من این هست که هیچ چیز، اون چیزی نیست که به نظر میاد.
گوینده
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.