گرگها چطور رودخانهها را تغییر دادند؟
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
Maryam bahrani
پنج شنبه، 20 اردیبهشت 1397
شناخت موجودات و اهمیت وجود اونا برای محیط زیست و طبیعت به ما کمک می کنه تا بیشتر حواسمون به طبیعت باشه و از تخریب و نابودی اون جلوگیری کنیم . مخصوصا الان که طبیعت در معرض خطره چنین اطلاع رسانی هایی خیلی موثره تا همه ی ما بتونیم از این نعمت و رحمت بزرگ نگهداری کنیم .
0
صدیقه. ع
چهارشنبه، 29 شهریور 1396
ممنون از ویدئو بسیار آموزنده و عالی که تهیه کرده اید. اگر امکان داره در تلویزیون هم پخش کنید همه ببینند. یا در کانالهای تلگرامی برای دیگران ارسال کنید.
0
مرتضی تبریزی
پنج شنبه، 12 اسفند 1395
واقعا که همه موجودات این زمین به صورت زنجیروار به هم وابسته اند . حیف که قدر این نعمت ها رو نمیدونیم .
0
محمدمهدی رحیم پور
دوشنبه، 27 دی 1395
گرگ نماد تورک هستش و یه جورایی تورک ها به گرگ ها مدیون هستند
1
امیر محمد شهسوارانی
جمعه، 15 بهمن 1395
(پاسخ)
اون گرگ سفید ماده هست و جنبش بوزقورت (امیدوارم تلفظش رو درست نوشته باشم) که به نوعی پان ترکیزم محسوب میشه و افراطی و جدایی طلبه، بدنبال افسانه ای آغاز شده که ریشه اش مغولیه.
دو صورت براش یافتم:
1. اولین مغول از یک گرگ ماده سفید زاده شد
2. اولین رهبر بزرگ مغول ها از نوزادی توسط یه گرگ سفید ماده شیر داده شد و بزرگ شد
جالبه که مغول ها و بعدها ترک ها (بقول شما و به سبک نگارش دوستان ترکیه ای) اتفاقاً کلی از گرگ ها فراری بودن و دشمن دره یکیشون بوده؛ ترکان در سرتاسر تاریخ قبایلی کوچ رو و دامدار بودن و دشمن دام هم حیوانات درنده اند بویژه گرگه که گله ای حمله میکنن و ...
فکر کنم دیگه عصر این نژادپرستی ها بسر اومده باشه و انسانیت اهمیتش خیلی بیشتر از تبارستایی و نژادپرستی باشه
0
مصطفی کهن
یکشنبه، 21 آذر 1395
همه و همه چیز استفاده کردن از وجود گرگ ها.زنجیروار بود این چرخه
0
حسن
چهارشنبه، 05 خرداد 1395
بسیار جالب بود. سپاسگزارم از زحماتتون.لطفا منبع اطلاعاتی که در این ویدئو ارائه کردید رو ذکر کنید.علاوه بر بالارفتن اعتبار اطلاعات ارائه شده، موجب میشه که علاقه مندان بتونند به کسب اطلاعات بیشتر بپردازند.
توضیحات
یکی از جالبترین کشفهای علمی در نیمقرن اخیر، آبشارغذایی بوده است. آبشار غذایی یک فرآیند زیستشناسی است که از بالای زنجیرهی غذایی آغاز میشود و تا پایان آن ادامه پیدا میکند.
بهترین نمونه آن اتّفاقی است که در پارکهای "یلواستون" در آمریکا افتاد. یعنی زمانی که در سال 1995 گرگها به پارک برگشتند. همه ما میدونیم که گرگها انواع مختلفی از حیوانات را میکشند، ولی شاید تعداد کمتری از ما بدانیم که آنها به خیلیها زندگی بخشیدند.
قبل از آن که دوباره سروکله گرگها در "یلواستون" پیدا شود؛ آنها به مدت 70 سال غایب بودند و به همین دلیل هم تعداد گوزنها اضافه میشد؛ چون هیچ موجودی آنها را شکار نمیکرد. با وجود تلاش انسانها برای کنترل جمعیت گوزنها آنها با چریدن خود، تقریبا پوشش گیاهی را کم و نابود کردند ولی به محض این که سروکله گرگها پیدا شد؛ با اینکه تعدادشان کم بود، تاثیر زیادی گذاشتند. آنها تعدادی از گوزنها را کشتند؛ اما این موضوع خیلی مهم نبود. آنها به طرز قابل ملاحظهای رفتار گوزنها را تغییر دادند. گوزنها از جاهای مشخصی در پارک دوری میکردند. جاهایی که خیلی راحت در آن گیر میافتند به خصوص درهها. بلافاصله این مناطق احیا شدند. در بعضی نواحی ارتفاع درختها تنها در عرض 6 سال 5 برابر شد. درههای بایر به سرعت به جنگلهای سپیدار، بید و صنوبر تبدیل شدند و با این اتفاق پرندگان شروع به مهاجرت به این جنگلها کردند. تعداد پرندگان آوازخان و مهاجر زیاد شد و به جمعیت سگهای آبی هم اضافه شد؛ چون سگهای آبی دوست دارند درخت بخورند. سگهای آبی هم مثل گرگها، مهندسان اکوسیستم هستند. آنها برای گونههای دیگر جانوری ماوای امنی ایجاد میکنند و سدهایی که بر روی رودخانه ها میسازند برای سمور آبی، همستر، مرغابی، ماهی، خزندگان و دوزیستان؛ محلی برای زندگی ایجاد میکنند.
گرگها، گرگهای صحرایی را کشتند و در نتیجه تعداد خرگوشها و موشها اضافه شد. این اتفاق تعداد شاهینها، راسوها، روباهها و گورکنها را زیاد کرد. کلاغها و عقابها پایین آمدند تا از پسماندههایی که گرگها برجا گذاشته بودند؛ بخورند. خرسها هم از این سفره نصیب بردند و جمعیتشان زیاد شد. بخشی از علّتش هم این بود که در بیشههای تازه، تمشکهای بیشتری وجود داشت و خرسها با شکار کرّهگوزنها تاثیر گرگها را بیشتر کردند، ولی ماجرا اینجا خیلی جالب میشود. گرگها رودخانهها را تغییر دادند. پیچ و خم مسیر رودخانهها و در نتیجه فرسایش خاک کمتر شد. مجاری رودخانهها باریکتر شد. آبگیرها و شیارهای بیشتری ایجاد شد. تمامی این اتفاقات برای زیست بوم بسیار مفید بود. رودخانهها به خاطر گرگها تغییر کردند و علّتش هم این بود که جنگلهای جدید کناره رودخانهها را حفظ کرد و مانع از نابودی سریع آنها شد و در نتیجه مسیر رودخانهها ثبات بیشتری پیدا کرد پس با بیرون راندن گوزنها از بعضی مناطق و احیای پوشش گیاهی در مناطق درّهای فرسایش خا ک کمتر شد چون پوشش گیاهی باعث تثبیت خاک میشد و به این ترتیب برخلاف تعدد کم گرگها نه تنها اکوسیستم منطقه "یلواستون" که منطقه بسیار بزرگی است، تغییر کرد بلکه جغرافیای فیزیکی آن هم تغییر کرد.
بهترین نمونه آن اتّفاقی است که در پارکهای "یلواستون" در آمریکا افتاد. یعنی زمانی که در سال 1995 گرگها به پارک برگشتند. همه ما میدونیم که گرگها انواع مختلفی از حیوانات را میکشند، ولی شاید تعداد کمتری از ما بدانیم که آنها به خیلیها زندگی بخشیدند.
قبل از آن که دوباره سروکله گرگها در "یلواستون" پیدا شود؛ آنها به مدت 70 سال غایب بودند و به همین دلیل هم تعداد گوزنها اضافه میشد؛ چون هیچ موجودی آنها را شکار نمیکرد. با وجود تلاش انسانها برای کنترل جمعیت گوزنها آنها با چریدن خود، تقریبا پوشش گیاهی را کم و نابود کردند ولی به محض این که سروکله گرگها پیدا شد؛ با اینکه تعدادشان کم بود، تاثیر زیادی گذاشتند. آنها تعدادی از گوزنها را کشتند؛ اما این موضوع خیلی مهم نبود. آنها به طرز قابل ملاحظهای رفتار گوزنها را تغییر دادند. گوزنها از جاهای مشخصی در پارک دوری میکردند. جاهایی که خیلی راحت در آن گیر میافتند به خصوص درهها. بلافاصله این مناطق احیا شدند. در بعضی نواحی ارتفاع درختها تنها در عرض 6 سال 5 برابر شد. درههای بایر به سرعت به جنگلهای سپیدار، بید و صنوبر تبدیل شدند و با این اتفاق پرندگان شروع به مهاجرت به این جنگلها کردند. تعداد پرندگان آوازخان و مهاجر زیاد شد و به جمعیت سگهای آبی هم اضافه شد؛ چون سگهای آبی دوست دارند درخت بخورند. سگهای آبی هم مثل گرگها، مهندسان اکوسیستم هستند. آنها برای گونههای دیگر جانوری ماوای امنی ایجاد میکنند و سدهایی که بر روی رودخانه ها میسازند برای سمور آبی، همستر، مرغابی، ماهی، خزندگان و دوزیستان؛ محلی برای زندگی ایجاد میکنند.
گرگها، گرگهای صحرایی را کشتند و در نتیجه تعداد خرگوشها و موشها اضافه شد. این اتفاق تعداد شاهینها، راسوها، روباهها و گورکنها را زیاد کرد. کلاغها و عقابها پایین آمدند تا از پسماندههایی که گرگها برجا گذاشته بودند؛ بخورند. خرسها هم از این سفره نصیب بردند و جمعیتشان زیاد شد. بخشی از علّتش هم این بود که در بیشههای تازه، تمشکهای بیشتری وجود داشت و خرسها با شکار کرّهگوزنها تاثیر گرگها را بیشتر کردند، ولی ماجرا اینجا خیلی جالب میشود. گرگها رودخانهها را تغییر دادند. پیچ و خم مسیر رودخانهها و در نتیجه فرسایش خاک کمتر شد. مجاری رودخانهها باریکتر شد. آبگیرها و شیارهای بیشتری ایجاد شد. تمامی این اتفاقات برای زیست بوم بسیار مفید بود. رودخانهها به خاطر گرگها تغییر کردند و علّتش هم این بود که جنگلهای جدید کناره رودخانهها را حفظ کرد و مانع از نابودی سریع آنها شد و در نتیجه مسیر رودخانهها ثبات بیشتری پیدا کرد پس با بیرون راندن گوزنها از بعضی مناطق و احیای پوشش گیاهی در مناطق درّهای فرسایش خا ک کمتر شد چون پوشش گیاهی باعث تثبیت خاک میشد و به این ترتیب برخلاف تعدد کم گرگها نه تنها اکوسیستم منطقه "یلواستون" که منطقه بسیار بزرگی است، تغییر کرد بلکه جغرافیای فیزیکی آن هم تغییر کرد.
مترجم,گوينده
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.
تدوينگر
مصی یگانه
زندگیم با هنر معنی پیدا میکنه. مدت 16 سال کار گرافیک کردم و سرپرست بخش گرافیک شرکت اوه و باران هنر بودم، عاشق شیرینی پزی و تزیین کیکم و به صورت حرفه ای این کار رو انجام میدم.