دلیل تخت بودن منظومه شمسی
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
مجتهد
دوشنبه، 06 خرداد 1398
من دقیقا متوجه نشدم چرا تخته؟
دلیلش این شد که حرکت ها در راستایی غیر از سطح منطبق بر کهکشان به هم برخورد می کنند و حرکتشون در صفحه های غیرهمراستا با صفحه نهایی خنثی می شه؟
اگر اینطور باشه این اتفاق می تونه تو همون صفحه نهایی هم بیافته؟
و اگر اینی که من متوجه شدم صحیح باشه این صفحه چطور تعیین می شه؟ آیا رندومه یا ارتباطی با صفحات سایر منظومه ها هم داره؟
ممنون می شم راهنمایی کنید
0
سعید
شنبه، 30 اردیبهشت 1396
تشکر از کانال و سایت بسیار خوبتون
0
سید مرتضی موسوی
دوشنبه، 16 اسفند 1395
باسلام
اطلاعات من در مورد کهکشانها خیلی کمه و این نوع فایلها میتونه کمک خیلی خوبی باشه ب اینکه ب دانستهامون اضافه کنیم ، امیدوارم بازهم از این نوع مطالب بگذارید ، سپاس
0
مرضیه امیری
جمعه، 24 دی 1395
جالب و علمی بود باید بگم کهکشان ها علاوه براینکه تخت هستن بیکران نیز هستن
هنوز دانشمندان نتوانسته اند کران کهکشان ها رو ببینند برای همین بعضی ها معتقدن که تخت نیست
0
احسان کلاته
چهارشنبه، 22 دی 1395
پس دلیل تخت نبودن بعضی منظومه ها چیه؟
0
میرمحمد حسینی
سه شنبه، 07 دی 1395
صدای گوینده عالیه
0
سجاد علیزاده
پنج شنبه، 04 آذر 1395
بسیار جالب بود. با تشکر از ترجمه و دوبله زیباتون.
0
Amir Farrokhi
چهارشنبه، 26 آبان 1395
بسيار عالي اگه ميشه مطالب بيشتري در مورد مريخ بزارين
0
Mostafa Saeedan
سه شنبه، 04 آبان 1395
بسيار خوب و مفيد . فقط من مطالبي خوندم در رابطه با كره ديگه اي كه به درو خورشيد ما ميچرخه اما با زاويه چرخش متفاوت و فقط كشفش كردن هنوز اطلاعاتي ازش نيست تا الان مدارش مشخص شده حدودا
0
Mhmdjvd
دوشنبه، 08 شهریور 1395
ali hastin shoms b kareton edame bedid
توضیحات
خورشید ما، ماه، زمین، ستارهها، ستارههای دنبالهداروتمام سیارهها و سیارکها و... خلاصه منظومه شمسی، حدود 4.6 میلیارد سال پیش از یک ابر تار و محو بهوجود آمدند. آنها از گاز و غبارهایی درهم پیچیده تشکیل شده بودند که به مرور به لطف نیروی جذاب و مقاومتناپذیر جاذبه با هم یکی شدند. با این حال این ابر کم و بیش حیات خود را به عنوان یک حباب بزرگ و بیشکل شروع کرد. اما چه طور شد که درنهایت منظومه شمسی و تمام سیارهها وقمرهای آن در یک دیسک مسطح به گردش درآمدند؟
منظومه شمسی بهطور کامل مسطح نیست، ولی تمام سیارهها بهجز عطارد، در زاویه 2 درجه از سطح مورد نظر به دور خورشید میچرخند.) منظورم این است که همه ما مدل سیارهای اتم ها را دیدهایم که البته وقتی این اصطلاح برای اتم به کار میرود، قطعا اشتباه است. اما به نوعی این تفکر را ایجاد میکند که احتمالا سیارهها به شکلی و بدون نظم به دور خورشید میچرخند. بنابراین آیا منظومه شمسی ما با توجه به شکل صافی که دارد، به نوعی استثنایی است؟ یا اینکه مدل نجومی اتم از هر دو جهت اشتباه است.
خب، منظومه شمسی ما قطعا تنها منظومه صاف و تخت نیست، بلکه بسیاری از منظومههای ستارهمحور، تعداد زیادی از کهکشانها، قرص برافزایشی
سیاهچالهها (یک ساختار دیسک مانند از ماده است که به شکل حلقوی به دور یک جسم خاص میچرخد؛ این جسم میتواند یک ستاره جوان، یک کوتوله سفید، یک ستاره نوترونی یا یک سیاهچاله باشد) و حلقههای دور سیاره زحل نیز تخت هستند و... پس چرا وقتی هر سهبعد در فضا قابل استفاده است مسطح بودن در جهان برتری بیشتری دارد؟ جواب این سوال به 2 مسئله بستگی دارد: برخوردها و این واقعیت که در یک دنیای سهبعدی زندگی میکنیم. توجه کنید، هرزمان که یک گروه از اشیاء که بهوسیله جاذبه در کنار هم قرار گرفته، میچرخند و از هم دور و بههم نزدیک میشوند، مسیر هر کدامشان بهطور کامل غیرقابل پیشبینی است، اما با اینحال آنها در کنار هم مقداری مشخص دارند که به دور مرکز آن جرم میچرخند
شاید تشخیص دقیق این چرخش بسیار مشکل باشد، ولی محاسبات ریاضیات می گوید، بایستی سطحی وجود داشته باشد که ابر تشکیل شده به عنوان یک کل در آن سطح به گردش درآید. حال در فضای دوبعدی، ابری تشکیل شده از ذرات که در یک سطح میچرخد، بر حسب تعریف دوبعدی خواهد بود؛ چراکه در دوبعد قرار دارد. اما در فضای سهبعدی، با اینکه چرخش ابر در یک سطح تعریف شده است، ذرات میتوانند بسیار بالاتر و پایینتر از آن سطح بچرخند. وقتی که ذرات باهم برخورد میکنند، تمام حرکات بالا و پایین ملغی میشوند؛ زیرا انرژی آن حرکت در تصادف و درگیری ذرات باهم، از بین میرود. با اینحال بایستی کل توده ذرات ناگزیر به گردش ادامه دهند؛ چراکه در جهان ما مجموع گردش موجود در هر سیستم مجزا، همیشه به یک اندازه باقی میماند. بنابراین با گذشت زمان، در جریان برخوردها و تصادفها، از ارتفاع ابر کاسته شده و به سطحی چرخان و تقریبا دوبعدی، شبیه به یک دیسک تبدیل میشود؛ درست همانند منظومه شمسی یا یک کهکشان حلزونی.
اگرچه در یک فضای چهاربعدی، ریاضی اینطور تعریف و اثبات میکند که احتمال وجود دو سطح گردان مجزا و مکمل وجود دارد، ولی برای مغز سهبعد اندیش ما، تصور آن بسیار سخت و همچنین به این معنی است که هیچ مسیر بالا و پایینی وجود ندارد که در آن ذرات انرژی خود را بر اثر برخورد ازدست دهند و یک ابر متشکل از ذرات میتواند بههمان شکل خودیعنی شکل یک ابرباقی بماند. بنابراین یک سحابی یا خرده کهکشان تنها میتواند در سهبعد شکل گرفته و بعد مسطح شود، نه اینکه مسطح شروع شده و مسطح بشود.
البته این موضوع قطعا چیز خوبی است؛ زیرا ما به تمام آن مواد احتیاج داریم تا روی هم انباشته شده، ستارهها و سیارهها را تشکیل داده وباعث شود که ما انسانها وحتی کسانی که فکر میکنند اتمها این شکلی هستند، بهوجود بیاییم.
منظومه شمسی بهطور کامل مسطح نیست، ولی تمام سیارهها بهجز عطارد، در زاویه 2 درجه از سطح مورد نظر به دور خورشید میچرخند.) منظورم این است که همه ما مدل سیارهای اتم ها را دیدهایم که البته وقتی این اصطلاح برای اتم به کار میرود، قطعا اشتباه است. اما به نوعی این تفکر را ایجاد میکند که احتمالا سیارهها به شکلی و بدون نظم به دور خورشید میچرخند. بنابراین آیا منظومه شمسی ما با توجه به شکل صافی که دارد، به نوعی استثنایی است؟ یا اینکه مدل نجومی اتم از هر دو جهت اشتباه است.
خب، منظومه شمسی ما قطعا تنها منظومه صاف و تخت نیست، بلکه بسیاری از منظومههای ستارهمحور، تعداد زیادی از کهکشانها، قرص برافزایشی
سیاهچالهها (یک ساختار دیسک مانند از ماده است که به شکل حلقوی به دور یک جسم خاص میچرخد؛ این جسم میتواند یک ستاره جوان، یک کوتوله سفید، یک ستاره نوترونی یا یک سیاهچاله باشد) و حلقههای دور سیاره زحل نیز تخت هستند و... پس چرا وقتی هر سهبعد در فضا قابل استفاده است مسطح بودن در جهان برتری بیشتری دارد؟ جواب این سوال به 2 مسئله بستگی دارد: برخوردها و این واقعیت که در یک دنیای سهبعدی زندگی میکنیم. توجه کنید، هرزمان که یک گروه از اشیاء که بهوسیله جاذبه در کنار هم قرار گرفته، میچرخند و از هم دور و بههم نزدیک میشوند، مسیر هر کدامشان بهطور کامل غیرقابل پیشبینی است، اما با اینحال آنها در کنار هم مقداری مشخص دارند که به دور مرکز آن جرم میچرخند
شاید تشخیص دقیق این چرخش بسیار مشکل باشد، ولی محاسبات ریاضیات می گوید، بایستی سطحی وجود داشته باشد که ابر تشکیل شده به عنوان یک کل در آن سطح به گردش درآید. حال در فضای دوبعدی، ابری تشکیل شده از ذرات که در یک سطح میچرخد، بر حسب تعریف دوبعدی خواهد بود؛ چراکه در دوبعد قرار دارد. اما در فضای سهبعدی، با اینکه چرخش ابر در یک سطح تعریف شده است، ذرات میتوانند بسیار بالاتر و پایینتر از آن سطح بچرخند. وقتی که ذرات باهم برخورد میکنند، تمام حرکات بالا و پایین ملغی میشوند؛ زیرا انرژی آن حرکت در تصادف و درگیری ذرات باهم، از بین میرود. با اینحال بایستی کل توده ذرات ناگزیر به گردش ادامه دهند؛ چراکه در جهان ما مجموع گردش موجود در هر سیستم مجزا، همیشه به یک اندازه باقی میماند. بنابراین با گذشت زمان، در جریان برخوردها و تصادفها، از ارتفاع ابر کاسته شده و به سطحی چرخان و تقریبا دوبعدی، شبیه به یک دیسک تبدیل میشود؛ درست همانند منظومه شمسی یا یک کهکشان حلزونی.
اگرچه در یک فضای چهاربعدی، ریاضی اینطور تعریف و اثبات میکند که احتمال وجود دو سطح گردان مجزا و مکمل وجود دارد، ولی برای مغز سهبعد اندیش ما، تصور آن بسیار سخت و همچنین به این معنی است که هیچ مسیر بالا و پایینی وجود ندارد که در آن ذرات انرژی خود را بر اثر برخورد ازدست دهند و یک ابر متشکل از ذرات میتواند بههمان شکل خودیعنی شکل یک ابرباقی بماند. بنابراین یک سحابی یا خرده کهکشان تنها میتواند در سهبعد شکل گرفته و بعد مسطح شود، نه اینکه مسطح شروع شده و مسطح بشود.
البته این موضوع قطعا چیز خوبی است؛ زیرا ما به تمام آن مواد احتیاج داریم تا روی هم انباشته شده، ستارهها و سیارهها را تشکیل داده وباعث شود که ما انسانها وحتی کسانی که فکر میکنند اتمها این شکلی هستند، بهوجود بیاییم.
تهيهکننده
Minute Earth
Science and stories about our awesome planet! Created by Henry Reich, with Omkar Bhagat, Emily Elert, Alex Reich, Peter Reich, Ever Salazar, and Kate Yoshida. Music by Nathaniel Schroeder.
مترجم
هادی بیانیفر
در دانشگاه هنر تهران، ادبیات نمایشی خوندم و عاشق مسافرت هستم.
گوینده
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.