آیا ممکن است دلشکستگی به مرگ بیانجامد؟
die-from-broken-heart
تجربه احساس ناراحت شدن و غمگین بودن یک تجربه عام در بین نسل بشر است که بعضی از این احساسات را میتوان به شکسته شدن قلب نسبت داد. دیدگاههای علمی فراوانی وجود دارد که ثابت میکند احساسات و عواطف بهویژه احساس شکستگی قلب یا دل، بر سلامت جسم تاثیر بهسز
4.58
گروه آموزشی ویدوآل
23851
آیا ممکن است دلشکستگی به مرگ بیانجامد؟
Vidoal
شکستن قلب یا دلشکستگی یکی از اصطلاحاتی است که در زندگی روزمره از آن زیاد استفاده میشود. اما آیا این اصطلاح در علم هم جایگاه مشخص و تعریفشدهای دارد؟ اگر دارد، اثرات آن بر زندگی فردی که دچار آن شده چیست؟ در این مقاله سعی در پاسخ به این پرسشها داریم. با ویدوآل همراه باشید.
«شکستن قلب» اصطلاحی رایج در تمامی فرهنگهاست، البته ما در زبان فارسی بیش از شکستن قلب از ترکیب دلشکستگی یا شکستن دل حرف میزنیم. با این حال، در معنای کلی آن که موضوع اصلی این مقاله است، این دو ترکیب دارای معنای یکسانیاند. شاید اولین تصویر ذهنی ما از این پدیده مربوط به یک صحنه از یک فیلم رمانتیک و عشقی شود و برای برخی دیگر نیز این عبارت مساوی باشد با تداعی عکس قلبی که از وسط ترک خورده، درست مانند یک ظرف چینی که در اثر ضربه چند تکه شده است.
به هر جهت چه ما این پدیده را باور داشته باشیم چه نه، آنچه مسلم است این است که تجربه احساس ناراحت شدن و غمگین بودن یک تجربه عام در بین نسل بشر است که بعضی از این احساسات را میتوان به شکسته شدن قلب نسبت داد. گرچه هیچ پزشکی تاکنون نتوانسته به هنگام تشریح قلب آدمی جایگاه ویژه عشق، عاطفه، غم و اندوه را کالبدشکافی کند اما دیدگاههای علمی فراوانی وجود دارد که ثابت میکند احساسات و عواطف بهویژه احساس شکستگی قلب یا دل، بر سلامت جسم تاثیر بهسزایی دارد.
این مقوله را میتوان همان تاثیر سلامت روان بر سلامت جسم نیز ارزیابی و بررسی کرد. امروزه طی تحقیقات علمی صورتگرفته ثابت شده که بینظمیهای ضربان قلب (که عمدتا ناشی از فشارهای ذهنی و روانیاند) یکی از مهمترین تهدیدهای بهداشت عمومی و فردی در جوامع پیشرفته غربیاند تا جایی که این پدیده به عنوان «سندرم شکستگی قلب» در بین کادر درمانی و پزشکان به رسمیت شناخته میشود (منبع).
یکی از علائم مهم و بارز این سندرم بالا رفتن ضربان قلب به صورت غیرطبیعی است که از آن به عنوان فیبریلاسیون دهلیزی (AF) نام میبرند. افرادی که عارضه فیبریلاسیون دهلیزی دارند ۲ تا ۵ برابر بیشتر از سایر افراد در معرض سکته قلبی و مرگاند. طبق مطالعات صورتگرفته تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۳۰ میلادی حدود ۱۲۰ تا ۲۱۵ هزار نفر سالانه مبتلا به این سندرم شوند. پیشبینی میشود که افراد درگیر با این سندرم تنها در ایالات متحده آمریکا طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۳۰ میلادی دو برابر شوند. علت دقیق بروز فیبریلاسیون دهلیزی هنوز مشخص نشده، اما به احتمال زیاد عوامل ژنتیکی و محیطی در بروز آن نقش زیادی دارند. فیبریلاسیون دهلیزی یک بیماری پیشرونده است و در ابتدا به صورت آریتمی قلبی (نامنظمی ضربان قلب) و به صورت ناگهانی ظهور مییابد و سپس این نوسانات نامنظم قلبی که در ابتدا ناپایدار و موقتی بودند، به یک مشکل دائمی و همیشگی بدل خواهند شد. این موضوع ممکن است سالها به طول بیانجامد اما عوامل محرکی همچون بیماری، خستگی مزمن، استرس، شکستهای عاطفی، استفاده بیش از حد از مواد کافئیندار و مصرف الکل و دخانیات در سرعت بخشیدن به این روند موثرند. ظاهرا به غیر از این عوامل عوامل دیگری نیز در بروز AF نقش دارند (منبع).
طبق جدیدترین یافتههای علمی که توسط گروهی از محققان و پزشکان دانمارکی در دانشگاه آرهوس انجام شده، غم فقدان و از دست دادن عزیزان، بهویژه فقدان شریک زندگی، نیز میتواند در بروز آریتمی قلبی و تشدید ضربان قلب موثر باشد. نتایج این تحقیقات که در مجله عملی «اُپن هارت» منتشر شده، نشان میدهد که ۱۹/۷۲ درصد افرادی که شریک زندگیشان را طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۴ میلادی از دست دادهاند دچار فیبریلاسیون دهلیزی شدهاند. با کنترل عوامل موثر دیگری همچون دیابت، بیماریهای کورنری قلب، سطح تحصیلات و موقعیت اجتماعی تقریبا نیمی از افرادی که شریک زندگی خود را از دست داده بودند، حدودا ۳۰ روز پس از مرگ عزیزانشان مبتلا به بیماری فیبریلاسیون دهلیزی شدند که این آمار ۴۱ درصد بیشتر از بروز این بیماری در افراد عادی جامعه بود (منبع).
با این حال هنوز عدهای اصطلاح سندرم قلب شکسته را به عنوان یک پدیده علمی نپذیرفتهاند و گاهی به جای آن از اصطلاح کاردیومیوپاتی استرس استفاده میشود. کاردیومیوپاتی استرس معنای ضعیف شدن عملکرد عضلات قلب به دلیل اضطراب و استرس است (منبع).
واقعیت این است که برای توجیه این مسئله باید توجه داشت که تمام ارگانهای بدن با هم در ارتباطاند و «چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» فلسفهای پذیرفته شده در علم پزشکی است، از این رو زمانی که هر عامل محرکی باعث استرس، ترس یا ناراحتی شود هورمونهایی در بدن ساخته شده و به داخل خون ترشح میشود که کار آنها آمادهسازی بدن برای مقابله با شرایط تنش و هیجان است. استرس شدید باعث تحریک مغز شده و منجر به ارسال سیگنالهایی به غدد آدرنال، واقع در کلیه میشود. هورمونهای مترشحه این غدد مسئول تنظیم فاکتورهای حیاتی بدن و مقابله با استرساند. این هورمون آدرنالین نام دارد. با افزایش هورمون آدرنالین و ورود آن به قلب، عضلات قلب فلج میشوند و برای مدتی از کار باز میایستند. اگرچه علائم بیماری قلب شکسته با علائم حملات قلبی مشابه است، اما نباید این دو را با هم اشتباه گرفت. این علائم عبارتند از: درد قفسه سینه، ضعف عمومی، تنگی نفس، نامنظمی ضربان قلب و.... حمله قلبی به علت انسداد شریانها، رخ میدهند اما سندرم قلب شکسته، با عملکرد ناصحیح عضلات قلب، باعث میشود فشار لازم برای پمپاژ خون به رگها وجود نداشته باشد. برخلاف حمله قلبی شناختهشده و کلاسیک، در سندرم قلب شکسته، قلب تنها به طور موقت از کار میافتد و گاها بیهیچ صدمه دائمی بهبود مییابد. اما در موارد شدید، بیمار تا پایان عمر دچار نارسایی قلبی میشود. حتی ممکن است منجر به مرگ شخص نیز شود (منابع: nhlbi.nih و webmd).
منابع: iflscience/ heart/ openheart/ circ/ nhlbi/ webmd
«شکستن قلب» اصطلاحی رایج در تمامی فرهنگهاست، البته ما در زبان فارسی بیش از شکستن قلب از ترکیب دلشکستگی یا شکستن دل حرف میزنیم. با این حال، در معنای کلی آن که موضوع اصلی این مقاله است، این دو ترکیب دارای معنای یکسانیاند. شاید اولین تصویر ذهنی ما از این پدیده مربوط به یک صحنه از یک فیلم رمانتیک و عشقی شود و برای برخی دیگر نیز این عبارت مساوی باشد با تداعی عکس قلبی که از وسط ترک خورده، درست مانند یک ظرف چینی که در اثر ضربه چند تکه شده است.
به هر جهت چه ما این پدیده را باور داشته باشیم چه نه، آنچه مسلم است این است که تجربه احساس ناراحت شدن و غمگین بودن یک تجربه عام در بین نسل بشر است که بعضی از این احساسات را میتوان به شکسته شدن قلب نسبت داد. گرچه هیچ پزشکی تاکنون نتوانسته به هنگام تشریح قلب آدمی جایگاه ویژه عشق، عاطفه، غم و اندوه را کالبدشکافی کند اما دیدگاههای علمی فراوانی وجود دارد که ثابت میکند احساسات و عواطف بهویژه احساس شکستگی قلب یا دل، بر سلامت جسم تاثیر بهسزایی دارد.
این مقوله را میتوان همان تاثیر سلامت روان بر سلامت جسم نیز ارزیابی و بررسی کرد. امروزه طی تحقیقات علمی صورتگرفته ثابت شده که بینظمیهای ضربان قلب (که عمدتا ناشی از فشارهای ذهنی و روانیاند) یکی از مهمترین تهدیدهای بهداشت عمومی و فردی در جوامع پیشرفته غربیاند تا جایی که این پدیده به عنوان «سندرم شکستگی قلب» در بین کادر درمانی و پزشکان به رسمیت شناخته میشود (منبع).
یکی از علائم مهم و بارز این سندرم بالا رفتن ضربان قلب به صورت غیرطبیعی است که از آن به عنوان فیبریلاسیون دهلیزی (AF) نام میبرند. افرادی که عارضه فیبریلاسیون دهلیزی دارند ۲ تا ۵ برابر بیشتر از سایر افراد در معرض سکته قلبی و مرگاند. طبق مطالعات صورتگرفته تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۳۰ میلادی حدود ۱۲۰ تا ۲۱۵ هزار نفر سالانه مبتلا به این سندرم شوند. پیشبینی میشود که افراد درگیر با این سندرم تنها در ایالات متحده آمریکا طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۳۰ میلادی دو برابر شوند. علت دقیق بروز فیبریلاسیون دهلیزی هنوز مشخص نشده، اما به احتمال زیاد عوامل ژنتیکی و محیطی در بروز آن نقش زیادی دارند. فیبریلاسیون دهلیزی یک بیماری پیشرونده است و در ابتدا به صورت آریتمی قلبی (نامنظمی ضربان قلب) و به صورت ناگهانی ظهور مییابد و سپس این نوسانات نامنظم قلبی که در ابتدا ناپایدار و موقتی بودند، به یک مشکل دائمی و همیشگی بدل خواهند شد. این موضوع ممکن است سالها به طول بیانجامد اما عوامل محرکی همچون بیماری، خستگی مزمن، استرس، شکستهای عاطفی، استفاده بیش از حد از مواد کافئیندار و مصرف الکل و دخانیات در سرعت بخشیدن به این روند موثرند. ظاهرا به غیر از این عوامل عوامل دیگری نیز در بروز AF نقش دارند (منبع).
طبق جدیدترین یافتههای علمی که توسط گروهی از محققان و پزشکان دانمارکی در دانشگاه آرهوس انجام شده، غم فقدان و از دست دادن عزیزان، بهویژه فقدان شریک زندگی، نیز میتواند در بروز آریتمی قلبی و تشدید ضربان قلب موثر باشد. نتایج این تحقیقات که در مجله عملی «اُپن هارت» منتشر شده، نشان میدهد که ۱۹/۷۲ درصد افرادی که شریک زندگیشان را طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۴ میلادی از دست دادهاند دچار فیبریلاسیون دهلیزی شدهاند. با کنترل عوامل موثر دیگری همچون دیابت، بیماریهای کورنری قلب، سطح تحصیلات و موقعیت اجتماعی تقریبا نیمی از افرادی که شریک زندگی خود را از دست داده بودند، حدودا ۳۰ روز پس از مرگ عزیزانشان مبتلا به بیماری فیبریلاسیون دهلیزی شدند که این آمار ۴۱ درصد بیشتر از بروز این بیماری در افراد عادی جامعه بود (منبع).
با این حال هنوز عدهای اصطلاح سندرم قلب شکسته را به عنوان یک پدیده علمی نپذیرفتهاند و گاهی به جای آن از اصطلاح کاردیومیوپاتی استرس استفاده میشود. کاردیومیوپاتی استرس معنای ضعیف شدن عملکرد عضلات قلب به دلیل اضطراب و استرس است (منبع).
واقعیت این است که برای توجیه این مسئله باید توجه داشت که تمام ارگانهای بدن با هم در ارتباطاند و «چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» فلسفهای پذیرفته شده در علم پزشکی است، از این رو زمانی که هر عامل محرکی باعث استرس، ترس یا ناراحتی شود هورمونهایی در بدن ساخته شده و به داخل خون ترشح میشود که کار آنها آمادهسازی بدن برای مقابله با شرایط تنش و هیجان است. استرس شدید باعث تحریک مغز شده و منجر به ارسال سیگنالهایی به غدد آدرنال، واقع در کلیه میشود. هورمونهای مترشحه این غدد مسئول تنظیم فاکتورهای حیاتی بدن و مقابله با استرساند. این هورمون آدرنالین نام دارد. با افزایش هورمون آدرنالین و ورود آن به قلب، عضلات قلب فلج میشوند و برای مدتی از کار باز میایستند. اگرچه علائم بیماری قلب شکسته با علائم حملات قلبی مشابه است، اما نباید این دو را با هم اشتباه گرفت. این علائم عبارتند از: درد قفسه سینه، ضعف عمومی، تنگی نفس، نامنظمی ضربان قلب و.... حمله قلبی به علت انسداد شریانها، رخ میدهند اما سندرم قلب شکسته، با عملکرد ناصحیح عضلات قلب، باعث میشود فشار لازم برای پمپاژ خون به رگها وجود نداشته باشد. برخلاف حمله قلبی شناختهشده و کلاسیک، در سندرم قلب شکسته، قلب تنها به طور موقت از کار میافتد و گاها بیهیچ صدمه دائمی بهبود مییابد. اما در موارد شدید، بیمار تا پایان عمر دچار نارسایی قلبی میشود. حتی ممکن است منجر به مرگ شخص نیز شود (منابع: nhlbi.nih و webmd).
منابع: iflscience/ heart/ openheart/ circ/ nhlbi/ webmd
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
ه
سه شنبه، 25 مرداد 1401
اره قبول دارم حرفتونو استرسو اضطراب امراضو به انسان وارد میکنن اما نمیشه گفت میشه کامل کنترلش کرد درواقع کنترلش خخ سخته، بخصوص وقتی از بیرون باشه، مدام تحت فشار باشی، خاطرات تلخ سرزنشها مشکلات اقتصادی خانوادگی روحی همه و همه درنهایت جسمتو فرسوده و مریض میکنت، جالبه منی که خودم اینارو میدونم هیچکاری نمتونم دربرابرش انجام بدم، سعیمو کردم خیلی، اما غیرقابل کنترله. دلت میخات بری تو فضا تکوتنها باشی یمدت بیهوش باشی، دلتنگی دلشکستگی نگرانی سرزنش عذاب وجدان تحقیر همشون بهت هجوم میارن با اینکه میدونی ادمیزادی بوجود اومدی که زندگیکنی اما انگار زندگیه خودت نیست، کنترلش دست بقیس، باخودتم غریبه میشی، ترس فرار بیقراری وسواس، زیباییت باغصه از بین میره، من عاشق خدا بودم انگار اون اونقدام که ما دوسش داریم دوسمون نداره...
0
آویسا قناد قهاری
شنبه، 11 خرداد 1398
خیلی ممنون بابت سایت فوق العادتون.
0
احمد خلفی
شنبه، 10 فروردین 1398
مطلب خوبی بود ممنون
0
دانیال مظهری
چهارشنبه، 06 دی 1396
ممنون خیلی مفید بود
0
آنا
سه شنبه، 30 خرداد 1396
ممنون از مطلب خوبتون، گاها کلمه ی غلطی است
0
فاطمه قربانی
دوشنبه، 18 بهمن 1395
توی یک سایت قلب میخوندم اینحالت در زنان نسبت به مردان شایعتره و اینکه باوجود شباهت علائم بین سندرم قلب شکسته و حمله قلبی با این حال از هم متمایزند چون حمله در اثر گرفتگی عروق و در نتیجه کاهش خونرسانی به قلب اتفاق میوفته
0
مصطفی ک
شنبه، 04 دی 1395
میگن طرف اینقد گریه کرد و دق کرد علمی اش همینه تاثیر میذاره روی قلب و فشار خون و باعث مرگ زودرس میشه
0
هادي اصفهاني
چهارشنبه، 24 آذر 1395
چه خوب است كه ما انسانها هم به ناحق قلب همنوعان خود را نشكنيم.
0
مهدی محمدزاده گیوه چی
دوشنبه، 01 آذر 1395
جالب بود
0
سیاوش غلامی
شنبه، 29 آبان 1395
از این منظر بهش توجه نکردم...در نوع خود جالب بود...خدا قوت
نويسنده
میلاد شکیب
تامین و مدیریت محتوا حرفه اصلیام است؛ فرقی نمیکند در یک نشریه یا در فضای آنلاین. آنچه مهم است دقت در نوشتن، استفاده از منابع معتبر، بهرهگیری از یک زبان ساده و روان و تامین محتوای کاربردی است.
گردآورنده
سامان امینی
سامان هستم و رستگاری خود را در یافتن پرسشهای بیپاسخ دنیای اطرافم مییابم. در پنج سال گذشته تمرکز خود را بر ژورنالیسم علم گذاشته و تصمیم دارم بهترین خبرنگار علم کشورمان شوم.