چرا رقبا در کنار هم مغازه باز میکنند؟
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
علیرضا صدیقی
جمعه، 06 مهر 1397
واژه hotelling در ویدئو به اشتباه هتلداری ترجمه شده؛ این واژه در حقیقت نام اقتصاددانی (هارولد هتلینگ) هست و نباید ترجمه بشه.
0
بنیامین عزیزطولی
یکشنبه، 15 اسفند 1395
من این موضوع رو در بازار می بینم و بعضی مواقع برام سوال پیش می اومد؛ و حتی به این فکر میکردم که واقعا این مغازه های کنار هم چه جوری سود میکنن؟!
0
علیرضا احمدی
جمعه، 06 اسفند 1395
بازار سنتی یجورای جنگ حساب میشه
حالت اهرم برنده - بازنده داره
طرف رغبای خودش رو باید بازنده کنه تا خودش موفق بشه
0
محبوبه قلی پور
سه شنبه، 21 دی 1395
به نظر میرسه اگه تعداد رقبا زیاد باشه دیگه نزدیک نگه داشتن اونها نه تنها سودی نمیاره بلکه رقابت رو هم سخت میکنه.و باید مدام تو یه چرخه ای باشی که اصول کسب وکار خودتو رونق بیشتری بدی وفعالتر باشی .بیشتر تبلیغ بکنی وراههای بازاریابی بهتری پیدا بکنی
-1
مصطفی کهن
دوشنبه، 22 آذر 1395
استراتژی جالبیه رقیب رو نزدیک نگه دارند. روزی رو خدا میرسونه و کیفیت خدمات ارایه شده و طرز برخورد با مشتری در فزدش تاثیر داره
0
مهدی
دوشنبه، 15 آذر 1395
خیلی خوب بود.
0
mohsen reisie
یکشنبه، 14 آذر 1395
با سلام معمولا جای که مغازه زیاد باشه رقابت هم هست ممنون
0
مهدی محمدزاده گیوه چی
یکشنبه، 14 آذر 1395
جالب بود
0
امیر قربانی
شنبه، 13 آذر 1395
خوب بود ولی از یه نظر دیگه خوب هست برای مشتری ها چون باعث میشه تنوع بره بالا تر
0
فاطمه حسینی
شنبه، 13 آذر 1395
سلام مرسی بابت فیلمتون ولی آخرشم نفهمیدم چرا حسادت میشه؟؟؟؟؟؟؟
0
هادی
شنبه، 13 آذر 1395
عالی بود
0
امیر
سه شنبه، 19 مرداد 1395
عالی
توضیحات
چرا پمپبنزینها دقیقا در کنار یک پمپبنزین دیگر ساخته میشوند؟ چرا من باید چند مایل بروم و هیچ کافیشاپی پیدا نکنم و بعد ناگهان به سه تا کافیشاپ در یک گوشه برخورد کنم؟ چرا خواربار فروشیها، تعمیرات اتومبیل و رستورانها همیشه به شکل گروهی وجود دارند تا این که به صورت برابر پخش شده باشند. با این که عوامل مشخصی در تصمیمگیری مکان تجارت شما وجود دارد، مجموعه مغازههای کنار هم می توانند با یک داستان آسان به نام مدل هتلداریه رقابت فاصله دار توضیح داده بشوند.
تصور کنید که در ساحل بستنی میفروشید. طول ساحل یک مایل است و هیچ رقیبی ندارید.
برای آن که بیشترین میزان فروش را داشته باشید چرختان را کجا میگذارید؟ وسط، شاید یک مایل پیادهروی از هر طرف برای بعضی از افراد زیاد باشد. اما چرختان هر چه قدر که ممکن باشد میفروشد. یک روز میروید سر کار و میبینید که پسرعمویتان تدی دارد با چرخ خودش وارد ساحل میشود. در واقع او دقیقا همان بستنی شما را میفروشد. شما موافقت میکنید که ساحل را با او نصف کنید. برای آن که لازم نباشد مشتریها زیاد پیادهرویی کنند، شما چرختان را در ربع مایل جنوبی نسبت به مرکز ساحل درست در وسط قلمروی خودتان میگذارید. با این توافق هر کسی در جنوبتان از شما بستنی میخرد. و همه ی افراد در شمال تدی از او بستنی میخرند و 50% افراد وسط از چرخی که نزدیک تره خرید میکنند. با این کار هیچ کس بیش از ربع مایل راه نمیرود و هر دو دست فروش به نیمی از ساحل گردها بستنی میفروشند.
در تئوری بازیها این اتفاق را راهحل بهینهی اجتماعی مینامند. این کار حداکثر تعداد قدمهای هر بازدیدکننده رابرای رسیدن به چرخ بستنی به حداقل میرساند.
روز بعد وقتی شما وارد محل کارتان میشوید، تدی چرخش را وسط ساحل گذاشته است. شما به محل خودتان یعنی 4/1 مایلیه مرکز برمیگردید و 4/1 مشتریهای جنوب خودتان را خواهید داشت. تدی همچنان همهی مشتریهای شمال قلمرویش را خواهد داشت ولی شما 25% افراد بین دو چرخ بستنی را با او تقسیم خواهید کرد. روز سوم جنگ بستنیها، شما اول به ساحل میرسید و با این فکر که 75% ساحل گردهای جنوب مال شما خواهند بود و 25 درصد برای پسر عمویتان باقی میماند، چرختان را درست وسط قلمروی تدی میگذارید. وقتی تدی میرسد چرخش را جنوب شما میگذارد و تمام مشتریهای جنوبی را میدزدد وشما را با گروه کوچکی از مشتریهای شمال باقی میگذارد. شما که موفق نشدهاید، 10 قدم به سمت جنوب تدی میروید تا مشتریهایتان را پس بگیرد. وقتی شما در حال استراحت میان روزید، تدی 10 قدم به سمت چپ شما میآید و دوباره تمام مشتریهای انتهای ساحل را از شما میگیرد. در طول روز هر دوی شما حرکت نوبتیتون رو به جنوب و به سمت تودهی خریداران بستنی ادامه میدهید تا زمانی که در آخر هر دو از وسط ساحل سر در میآورید. دوباره از اول، هر دو 50% مشتریهای ساحل گرد تشنهی بستنی را برای خود دارید. این جا شما و پسرعموی رقابتگرتان به جایی رسیدید که نظریه پردازان تئوری بازیها به آن تعادل نش میگویند، جایی که هیچ کدامتان نمیتوانید موقعیتتان را با تغییر حالت کنونی بهتر کنید. استراتژی اصلیتان که در آن هر کدامتان ربع مایل با وسط ساحل فاصله داشتید، دوام نیاورد چون از تعادل نش پیروی نمیکرد. هر کدام از شما می توانستید چرخ هایتان را به سمت هم ببرید تا بستنی بیشتری بفروشید. حالا که هر دویتان وسط ساحلید، شما نمیتوانید چرختان را بدون این که مشتری های کنونیتان را از دست بدهید، به سمت دورترین مشتری نزدیک کنید. البته شما دیگر راه حل بهینه اجتماعی هم ندارید، چون مشتری های هر دو انتهای ساحل باید بیش تر از حد لازم پیاده روی کنند تا بتوانند شیرینی خوشمزه شان را بگیرند.
به تمام رستورانهای زنجیرهای، بوتیکهای لباس فروشی، کیوسکهای موبایل فروشی در مراکز خرید فکر کنید. شاید مشتری ها با پخش امکانات در جامعه خدمات بیش تری دریافت کنند. اما این کار کسب و کار را درگیر رقابتی تهاجمی میکند. در دنیای واقعی، مشتری ها از بیش تر از یک مسیر میآیند و تجار آزادند که هر طور میخواهند به وسیله ی روشهای بازاریابی، متفاوت ساختن خط تولیدی، تخفیف دادن با هم رقابت کنند اما در قلب همهی استراتژیها، همهی شرکتها و مغازهها دوست دارند که تا حد ممکن رقیبشان را نزدیک نگه دارند.
تصور کنید که در ساحل بستنی میفروشید. طول ساحل یک مایل است و هیچ رقیبی ندارید.
برای آن که بیشترین میزان فروش را داشته باشید چرختان را کجا میگذارید؟ وسط، شاید یک مایل پیادهروی از هر طرف برای بعضی از افراد زیاد باشد. اما چرختان هر چه قدر که ممکن باشد میفروشد. یک روز میروید سر کار و میبینید که پسرعمویتان تدی دارد با چرخ خودش وارد ساحل میشود. در واقع او دقیقا همان بستنی شما را میفروشد. شما موافقت میکنید که ساحل را با او نصف کنید. برای آن که لازم نباشد مشتریها زیاد پیادهرویی کنند، شما چرختان را در ربع مایل جنوبی نسبت به مرکز ساحل درست در وسط قلمروی خودتان میگذارید. با این توافق هر کسی در جنوبتان از شما بستنی میخرد. و همه ی افراد در شمال تدی از او بستنی میخرند و 50% افراد وسط از چرخی که نزدیک تره خرید میکنند. با این کار هیچ کس بیش از ربع مایل راه نمیرود و هر دو دست فروش به نیمی از ساحل گردها بستنی میفروشند.
در تئوری بازیها این اتفاق را راهحل بهینهی اجتماعی مینامند. این کار حداکثر تعداد قدمهای هر بازدیدکننده رابرای رسیدن به چرخ بستنی به حداقل میرساند.
روز بعد وقتی شما وارد محل کارتان میشوید، تدی چرخش را وسط ساحل گذاشته است. شما به محل خودتان یعنی 4/1 مایلیه مرکز برمیگردید و 4/1 مشتریهای جنوب خودتان را خواهید داشت. تدی همچنان همهی مشتریهای شمال قلمرویش را خواهد داشت ولی شما 25% افراد بین دو چرخ بستنی را با او تقسیم خواهید کرد. روز سوم جنگ بستنیها، شما اول به ساحل میرسید و با این فکر که 75% ساحل گردهای جنوب مال شما خواهند بود و 25 درصد برای پسر عمویتان باقی میماند، چرختان را درست وسط قلمروی تدی میگذارید. وقتی تدی میرسد چرخش را جنوب شما میگذارد و تمام مشتریهای جنوبی را میدزدد وشما را با گروه کوچکی از مشتریهای شمال باقی میگذارد. شما که موفق نشدهاید، 10 قدم به سمت جنوب تدی میروید تا مشتریهایتان را پس بگیرد. وقتی شما در حال استراحت میان روزید، تدی 10 قدم به سمت چپ شما میآید و دوباره تمام مشتریهای انتهای ساحل را از شما میگیرد. در طول روز هر دوی شما حرکت نوبتیتون رو به جنوب و به سمت تودهی خریداران بستنی ادامه میدهید تا زمانی که در آخر هر دو از وسط ساحل سر در میآورید. دوباره از اول، هر دو 50% مشتریهای ساحل گرد تشنهی بستنی را برای خود دارید. این جا شما و پسرعموی رقابتگرتان به جایی رسیدید که نظریه پردازان تئوری بازیها به آن تعادل نش میگویند، جایی که هیچ کدامتان نمیتوانید موقعیتتان را با تغییر حالت کنونی بهتر کنید. استراتژی اصلیتان که در آن هر کدامتان ربع مایل با وسط ساحل فاصله داشتید، دوام نیاورد چون از تعادل نش پیروی نمیکرد. هر کدام از شما می توانستید چرخ هایتان را به سمت هم ببرید تا بستنی بیشتری بفروشید. حالا که هر دویتان وسط ساحلید، شما نمیتوانید چرختان را بدون این که مشتری های کنونیتان را از دست بدهید، به سمت دورترین مشتری نزدیک کنید. البته شما دیگر راه حل بهینه اجتماعی هم ندارید، چون مشتری های هر دو انتهای ساحل باید بیش تر از حد لازم پیاده روی کنند تا بتوانند شیرینی خوشمزه شان را بگیرند.
به تمام رستورانهای زنجیرهای، بوتیکهای لباس فروشی، کیوسکهای موبایل فروشی در مراکز خرید فکر کنید. شاید مشتری ها با پخش امکانات در جامعه خدمات بیش تری دریافت کنند. اما این کار کسب و کار را درگیر رقابتی تهاجمی میکند. در دنیای واقعی، مشتری ها از بیش تر از یک مسیر میآیند و تجار آزادند که هر طور میخواهند به وسیله ی روشهای بازاریابی، متفاوت ساختن خط تولیدی، تخفیف دادن با هم رقابت کنند اما در قلب همهی استراتژیها، همهی شرکتها و مغازهها دوست دارند که تا حد ممکن رقیبشان را نزدیک نگه دارند.
تهيهکننده
Ted Ed
تد سکویی برای انتشار ایدههایی است که ارزش انتشار دارند. تد کار خود را در سال 1984 به عنوان کنفرانسی که فصل مشترک تکنولوژی، سرگرمی و طراحی بود آغاز کرد.
مترجم,گوينده
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.