کنفسیوس چه کسی بود؟
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
خیرمحمد آریان
شنبه، 05 فروردین 1396
نمی دونستم چینیه فکر میکردم رومیه
0
رضا مقصودی
یکشنبه، 15 اسفند 1395
اسم «کنفوسیوس» در زبان چینی «کونگ فوزی» است که یونانیان با افزودن پسوند "یوس" در پایان نام او، آن را به «کنفوسیوس» دگرگون کردند که در جهان بیش تر بدین نام شناخته شده است.
2
مرتضی تبریزی
پنج شنبه، 12 اسفند 1395
واقعا مطالب عالی میزارید . امیدوارم روز به روز پیشرفت کنید . البته ویدئوها رو بیشتر هم بکنید چون تاثیر ویدئو بیشتر از مطلب میتونه باشه .
1
م کهن
شنبه، 11 دی 1395
مرد بزرگی بوده اونم مربوط به دوهزارسال پیش
1
Mostafa Taghavy
دوشنبه، 08 آذر 1395
خیلی سایت جذابی هست چرا در سایت های دیگر تبلیغ نمیکنید
2
musa
یکشنبه، 30 خرداد 1395
کلا دمتون گرم.سایتتون عالیه.ان شاالله موفق تر باشین.اگه کمکی از دست بنده برمیومد خوشحال میشم...
توضیحات
اکثر آدمها اسم او را میشناسند و میدانند او برای چیزی که گفته است شهرت دارد. اما با در نظر گرفتن تاثیر طولانی مدتی که روشهای او بر جهان داشته است، تعداد کمی از مردم واقعا میدانند که او چه کسی بوده، چه گفته و چرا آنرا بیان کرده است.
در میان اشوبهای قرن شش قبل از میلاد چین که ایالتهای مختلف بی وقفه بین خود بر سر قدرت میجنگیدند و اغلب حکمفرمایان کشته میشدند و حتی گاهی توسط اقوامشان به قتل میرسیدند ، کنفسیوس به شرح اتحاد و خیرخواهی میپردازد. او به وسیله آموزشهایش یکی از بزرگترین فیلسوفان چین شد، او نجیب زاده متولد شد اما از سن کم در فقر زندگی کرد ، مرگ نا بهنگام پدرش باعث شد، کنفسیوس، چیزی را که تبدیل به یک عمر همدردی با رنج مردم عادی شد تدوین کند. او با عنوان یک چوپان و حسابدار انبار غله و بقیه شغلهای عجیبش ، سرپرستی مادر و برادر معلولش را به عهده داشت و در واقع اگر کمک دوست ثروتمندش نبود هرگز نمیتوانست در بایگانی سلطنتی به مطالعه بپردازد و تصوراتش را از جهان شکل بدهد، با اینکه بسیاری از متون باستانی انجا توسط بعضی ها بعنوان آثار نامربوط قدیمی یاد میشد، کنفسیوس توانست از انها الهام بگیرد.
کنفسیوس به کمک مطالعه و تفکر به این باور رسید که شخصیت انسان به وسیله تحصیل و تشریفات مذهبی ادبیات و تاریخ درون خانواده شکل میگیرد. کسی که این راه را ترویج میدهد، تلاش میکند تا به دیگران کمک کند و انها را به سمت الهامات اخلاقی هدایت کند
کنفسیوس برای اینکه فلسفه اش را بیازماید، مشاور حاکم کشورش ، لو شد. اما بعد از آنکه یک کشور دیگر برای حاکم به عنوان هدیه گروهی دختر رقصنده را فرستاد و حاکم وظایفش را نادیده گرفت و در خلوتش از دختران برخوردار شد کنفسیوس با بیزاری استعفا داد، پس از این او چند سال بعد را در تلاش برای یافتن حاکمی در خور خدمتش از کشوری به کشور دیگر سفر کرد.
این کار کار ساده ای نبود ، او مطابق با فلسفه اش و مخالف آموزه های دوران، حاکمان را از مجازاتهای سختگیرانه و استفاده از قوای ارتشی برای حکمرانی ممالک باز میداشت، زیرا او باور داشت که یک حاکم خوب به وسیله ی فضیلت کاریزمای اخلاق خود به خود دیگران را به پیروی از خودش تشویق میکند.
کنفسیوس همچنین معتقد بود که عشق واحترامی که در خانواده می آموزیم اساس همه ی فضیلتهاست، و حتی گاهی وظایفی که نسبت به خانواده داریم مانع از التزامات ما به کشورمان میشود، پس هنگامیکه یک دوک ادعا کرد افرادش آنقدر نیککارند که پسر حاضر است ضد پدرش بر دزدی گوسفند توسط پدر شهادت بدهد، کنفسیوس دوک را آگاه کرد که درست اینست که پسران و پدارن نیکوکار از یکدیگر حمایت کنند.
کنفسیوس در طی سفرهایش تقریبا از گرسنگی جان داد، او مدت کوتاهی زندانی شد و زندگی اش در مقاطع زیادی تهدید شد اما او هرگز انسان تلخی نبود، کنفسیوس ایمان داشت بهشت برای دنیا برنامه ای دارد و فکر میکرد که یک انسان پاک دامن همیشه می تواند در آموختن و موسیقی شادی را احساس کند.
هنگامی که او از یافتن حاکمی که به دنبالش بود دلسرد شد به لو بازگشت و چنان آموزگار و فیلسوف تاثرگذاری شد که حتی به شکل گیری فرهنگ چین کمک کرد، حتی امروزه هم جهانیان نام او را میشناسند ، او برای شاگردانش تجسمی از فردی عاقل بود که دیگران را در راه رسیدن به پاکدامنی هدایت میکند، شاگردانش سخان او را ثبت کردند و این سخنان سرانجام به کتابی ویراسته شد که ما امروزه آن را با نام
ANALECTS
یا مکالمات میشناسیم، امروزه میلیونها انسان در سراسر جهان به قوانین کنفسیوس وفادار مانده اند و با اینکه طی قرون در باره معنی دقیق و اظهارات کنفسیوس بسیار بحث شده است وقتی از خود او پرسیدند که آموزه هایش را در یک جمله خلاصه بگوید گفت، خودتان را بر کسی تحمیل نکنید که خودتان هم نمیخواهید. دوهزارو پانصد سال بعد از آن هم این پند هنوز حکیمانه است.
در میان اشوبهای قرن شش قبل از میلاد چین که ایالتهای مختلف بی وقفه بین خود بر سر قدرت میجنگیدند و اغلب حکمفرمایان کشته میشدند و حتی گاهی توسط اقوامشان به قتل میرسیدند ، کنفسیوس به شرح اتحاد و خیرخواهی میپردازد. او به وسیله آموزشهایش یکی از بزرگترین فیلسوفان چین شد، او نجیب زاده متولد شد اما از سن کم در فقر زندگی کرد ، مرگ نا بهنگام پدرش باعث شد، کنفسیوس، چیزی را که تبدیل به یک عمر همدردی با رنج مردم عادی شد تدوین کند. او با عنوان یک چوپان و حسابدار انبار غله و بقیه شغلهای عجیبش ، سرپرستی مادر و برادر معلولش را به عهده داشت و در واقع اگر کمک دوست ثروتمندش نبود هرگز نمیتوانست در بایگانی سلطنتی به مطالعه بپردازد و تصوراتش را از جهان شکل بدهد، با اینکه بسیاری از متون باستانی انجا توسط بعضی ها بعنوان آثار نامربوط قدیمی یاد میشد، کنفسیوس توانست از انها الهام بگیرد.
کنفسیوس به کمک مطالعه و تفکر به این باور رسید که شخصیت انسان به وسیله تحصیل و تشریفات مذهبی ادبیات و تاریخ درون خانواده شکل میگیرد. کسی که این راه را ترویج میدهد، تلاش میکند تا به دیگران کمک کند و انها را به سمت الهامات اخلاقی هدایت کند
کنفسیوس برای اینکه فلسفه اش را بیازماید، مشاور حاکم کشورش ، لو شد. اما بعد از آنکه یک کشور دیگر برای حاکم به عنوان هدیه گروهی دختر رقصنده را فرستاد و حاکم وظایفش را نادیده گرفت و در خلوتش از دختران برخوردار شد کنفسیوس با بیزاری استعفا داد، پس از این او چند سال بعد را در تلاش برای یافتن حاکمی در خور خدمتش از کشوری به کشور دیگر سفر کرد.
این کار کار ساده ای نبود ، او مطابق با فلسفه اش و مخالف آموزه های دوران، حاکمان را از مجازاتهای سختگیرانه و استفاده از قوای ارتشی برای حکمرانی ممالک باز میداشت، زیرا او باور داشت که یک حاکم خوب به وسیله ی فضیلت کاریزمای اخلاق خود به خود دیگران را به پیروی از خودش تشویق میکند.
کنفسیوس همچنین معتقد بود که عشق واحترامی که در خانواده می آموزیم اساس همه ی فضیلتهاست، و حتی گاهی وظایفی که نسبت به خانواده داریم مانع از التزامات ما به کشورمان میشود، پس هنگامیکه یک دوک ادعا کرد افرادش آنقدر نیککارند که پسر حاضر است ضد پدرش بر دزدی گوسفند توسط پدر شهادت بدهد، کنفسیوس دوک را آگاه کرد که درست اینست که پسران و پدارن نیکوکار از یکدیگر حمایت کنند.
کنفسیوس در طی سفرهایش تقریبا از گرسنگی جان داد، او مدت کوتاهی زندانی شد و زندگی اش در مقاطع زیادی تهدید شد اما او هرگز انسان تلخی نبود، کنفسیوس ایمان داشت بهشت برای دنیا برنامه ای دارد و فکر میکرد که یک انسان پاک دامن همیشه می تواند در آموختن و موسیقی شادی را احساس کند.
هنگامی که او از یافتن حاکمی که به دنبالش بود دلسرد شد به لو بازگشت و چنان آموزگار و فیلسوف تاثرگذاری شد که حتی به شکل گیری فرهنگ چین کمک کرد، حتی امروزه هم جهانیان نام او را میشناسند ، او برای شاگردانش تجسمی از فردی عاقل بود که دیگران را در راه رسیدن به پاکدامنی هدایت میکند، شاگردانش سخان او را ثبت کردند و این سخنان سرانجام به کتابی ویراسته شد که ما امروزه آن را با نام
ANALECTS
یا مکالمات میشناسیم، امروزه میلیونها انسان در سراسر جهان به قوانین کنفسیوس وفادار مانده اند و با اینکه طی قرون در باره معنی دقیق و اظهارات کنفسیوس بسیار بحث شده است وقتی از خود او پرسیدند که آموزه هایش را در یک جمله خلاصه بگوید گفت، خودتان را بر کسی تحمیل نکنید که خودتان هم نمیخواهید. دوهزارو پانصد سال بعد از آن هم این پند هنوز حکیمانه است.
تهيهکننده
Ted Ed
تد سکویی برای انتشار ایدههایی است که ارزش انتشار دارند. تد کار خود را در سال 1984 به عنوان کنفرانسی که فصل مشترک تکنولوژی، سرگرمی و طراحی بود آغاز کرد.
مترجم,گوينده
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.
تدوينگر
مصی یگانه
زندگیم با هنر معنی پیدا میکنه. مدت 16 سال کار گرافیک کردم و سرپرست بخش گرافیک شرکت اوه و باران هنر بودم، عاشق شیرینی پزی و تزیین کیکم و به صورت حرفه ای این کار رو انجام میدم.