آیندهی عکاسی و شبکههای اجتماعی
در آینده ما از همه چیز عکس میگیریم و به هیچ چیز نگاه نمیکنیم!
سوزان سانتاگ در کتاب مهمش "در عکاسی" در سال ۱۹۷۷ نوشت: امروزه همه چیز وجود دارد تا در یک عکس پایان یابد!
این دقیقا همون چیزی بود که به ذهنم رسید، وقتی متوجه شدم گوگل قصد داره مجموعه نرمافزار صد و چهل و نه دلاری ادیت عکسش، گوگل نیک رو, رایگان ارائه بده! این نرمافزار همونقدر میان عکاسان محبوبه که پاستای آلفردو بین طرفدارهای پاستا میتونه محبوب باشه!
قبل از اینکه گوگل در سال ۲۰۱۲ این نرمافزار رو بخره، ارزش اون پانصد دلار بود! این مجموعه نرمافزار شامل هفت نرمافزار تخصصیه که وقتی در کنار نرمافزارهای دیگهای مثل فوتوشاپ و لایتروم استفاده بشه، به عکاس امکاناتی در حد یک اتاق تاریک رو میده. میتونه به عکسها جلوهی عکسهای قدیمی بده، احساس عکسهای آنالوگ رو در عکسهای دیجیتال ایجاد کنه، عکسهای رنگی رو تبدیل به سیاه و سفید کنه و بله! همون کارهایی رو بکنه که شما الان داخل یک موبایل هم انجامش میدید! و در واقع میتونه یه عکسی که با ارفاق خوب محسوب میشه رو تبدیل به یه عکس خیره کننده بکنه. برای من یا هزاران علاقهمند و عکاس دیگه مهم نبود که برای داشتن همچین نرمافزاری مجبور باشیم پول پرداخت کنیم، ولی سوال اینجا بود، چرا گوگل میخواست اون رو مجانی ارائه بده؟!
حدس من اینه که گوگل میخواست این نرمافزار رو نابود کنه اما کابوس طرفداران خشمگین نیک رو نمیخواست، یادتون هست زمانی که تصمیم گرفت گوگل ریدر رو تعطیل کنه چه غوغایی به راه افتاد؟ وفاداران نیک از طرفداران گوگل ریدر هم متعصبترن! با رایگان کردن نرمافزار گوگل هم میتونست اون رو نادیده بگیره و هم از عکسالعمل طرفدارها جلوگیری کنه.اما اشتباه نکنید! موضوع فقط زمان بود، مجموعه نرمافزارهای نیک زمان زیادی نمیتونستند دوام بیارن و به زودی به سرنوشت فیلمهای عکاسی دچار میشدند.
پی سی ورد نوشت: این بذل و بخشش خبر خوبی نیست، و معنیش اینه که نرمافزاری که گوگل بابت خرید اون هزینه کرده، به پایان راه خودش در مسیر آپدیت شدن رسیده.
و سپس گوگل در خبر مربوط به رایگان شدن نیک اینگونه نوشت:
گوگل در ادامهی مسیر سرمایه گذاری بلند مدت خود سعی دارد نرمافزارهای خارقالعادهی ادیت عکس برای موبایل بسازد.که معنیش گوگل فوتوز بود، نرمافزاری برای ذخیره و ذخیره و ذخیرهی عکس! و نرمافزار اسنپ سید (Snapseed) برای گوشیهای موبایل. گفتههای گوگل در واقع نمایانگر واقعیت تغییر تکنولوژیها بود. بله! ما دوست داریم که موسیقی رو روی صفحه یا سی دی گوش کنیم، ولی به این معنی نیست که پخش آنلاین موسیقی روی وبسایت و اپلیکیشن اسپاتیفای خوب نیست! در واقع استریم و پخش آنلاین با زندگی امروز بیشتر جور در میاد. من عاشق دفتر و مدادم هستم ولی خب نمیتونم از خوبیهای آیپد و قلم اپل بگذرم! عکاسی دیجیتال هم به همین شکل در حال تغییر بود و گوگل اونقدر باهوش بود که نقطهی فوکوسش رو عوض کنه.برای اینکه تصمیم گوگل رو بهتر درک کنیم، احتیاج داریم ببینیم رابطهی ما با عکاسی چگونه تغییر کرد. از دوربینهای آنالوگ تا دیجیتال، از دوربینهای دیجیتال تا دوربین آیفون، روز به روز گرفتن و ذخیره کردن عکس کارراحتتری شد.امروز ما حتی برای گرفتن یک عکس دوباره فکر نمیکنیم!
دو سال پیش، پیتر نئوباور، یکی از موسسان کمپانی دادههای سوئدی نئو تکنولوژی، به من اشاره کرد که ارزش عکاسی بعنوان هنر تک نفره و وابسته به زیبایی شناسی یک عکاس در حال حرکت به سوی زیبایی شناسی مشترک و اجتماعی شبکههایی مثل فیسبوک و اینستاگرام است. بعدتر به من گفت خلق ارزش واقعی توسط یک پارچه کردن عکسها بعنوان یک محصول، استخراج اطلاعات از آنها و سپس تهیهی یک بسته و پکیج کاملا جدید از اطلاعات انباشته شده صورت میگیرد.
نظرش کاملا معنی دار بود:
ما به نقطهای در جامعه رسیدیم که عکسهای زیادی میگیریم و زمان بسیار کمی برای دیدن اونها صرف میکنیم!
به قول جاشوا آلن هریس، عکاس حرفه ای اهل بروکلین، تعریف عکاسی هم در حال تغییر است و بیشتر در حال تبدیل شدن به یک زبان است. ما به پایان توییتها و پیامهای متنی یک عکس بعنوان پایان بندی اضافه میکنیم! این کار سطح تمام ارتباطات ما رو با روش جدیدی بالا برده. به عبارت دیگه کلمهی عکاس در حال تغییره، عکسها کمتر نشانگر خاطرات ما هستند و بیشتر نقش بوکمارک مرورگرهای وب یا چوب الفهای زندگی ما را بازی میکنند. و حتی با وجود بوکمارکها باز هم بعد از چند ماه به سختی میشه عکسها رو پیدا کرد یا به نقطهای که ارزش یادآوری داشته باشه برگشت.
گوگل انباشته کردن بوکمارکها رو بی اثر کرد. امروزه به چیزی فکر میکنیم و بلافاصله آنرا جستجو میکنیم. عکسها هم در حال طی همین مسیر دگرگونی هستند.در حال حاضر مردم دنیا در حدود دو میلیارد گوشی هوشمند دارند، با فرض خوشبینانهی اینکه هر نفر در روز تنها دو عکس در انواع شبکههای اجتماعی بارگزاری کند، ما روزانه حداقل چهار میلیارد عکس میگیریم! حتی تصورش هم سخته که ما چقدر عکس برو روی گوشیهامون ذخیره کردیم.
با تشکر از علاقهی ما به عکاسی، و به خصوص رشد فزاینده فرهنگ سلفی گرفتن، مشکل ذخیره و دسته بندی کردن این مقدار عکس، از محدودهی تواناییهای بشر فراتر رفته. و ما مجبور هستیم برای سرو سامان دادن به این حجم از عکسها به ماشینها متوسل بشیم که بسیار بهتر از ما میتونن عکسها رو غربال کنند، تحلیلشون کنند، نقاط مشترکشون رو پیدا کنند و لحظاتی رو اهمیت بیشتری دارند استنتاج کنند. ماشینها میتونن شروع به یادگیری شیوههای عکاسی ما بکنند. گوگل فوتوز، نرمافزاری که این کمپانی کاملا به اون متعهده، برای همین وظیفه ساخته شده، سروساما دادن به حجم دیوانه کنندهای از عکسها.فقط کافیه عکسهاتون رو داخل گوگل کلاود آپلود کنید، نرمافزار اونها رو دسته بندی میکنه، تکراریها رو پاک میکنه، بهترینشون رو جدا میکنه، برای اونها تگ میذاره، از عکسهای تعطیلاتتون آلبوم میسازه و از عکسهاتون انیمیشنهای گیف میسازه تا بتونید با دوستانتون به اشتراک بذارید. و حتی نرمافزارهای مکمل عکسها رو ادیت میکنند. شما فقط کافیه یک مشت خرت و پرت رو انبار کنید مسئولیت باقی کارها رو نرمافزار به عهده میگیره.
هر چقدر عکسهای بیشتری تحت اختیار گوگل باشه، برای الگوریتمهاش راحتتره تا بیشتر یاد بگیرن و برای ادیتهای خلاقانه، دقیقتر و موثرتر عمل کنن. من نگران اصول اخلاقی اطلاعات گوگل هستم و البته در مورد این ایده که از تمام مراحل زندگی من کمک بگیره، ولی خب نمیتونم منکر توانایی استثنایی اون در نگهداری آرشیو عکسهام بشم که هر روز در حال گسترشه.
همینطور فیسبوک، اونقدر باهوش هست که عکسها رو بر مبنای روابط و زمان دسته بندی کنه. این یک موقعیت عالی برای پیشرفت محاسباته، جاییکه هم نگهداری حجم زیادی از اطلاعات اهمیت داره و هم الگوریتم یادگیری پیشرفته. این تنها پیشرفت ظرفیتهای تکنولوژیک نیست که با این تغییرات به وجود اومدن، بلکه فیسبوک، گوگل و اینستاگرام به تغییرات بزرگتری واکنش نشون میدن که تغییر مسیر از محاسبات کامپیوترهای خانگی و دسکتاپها به سمت کرومبوک، گوشیهای هوشمند و تبلتهاست. این دستگاهها در اصل نیاز به برنامههایی دارند که برای کار کردن با فضاهای ابری ساخته شدهاند نه با یک حافظه روی میزکار شما. تواناییهای نرمافزارهایی مثل گوگل نیک باید به اپلیکیشنهای قابل نصب بر روی گوشیهای هوشمند مثل اسنپ سید یا وی اس سی او (Snapseed & VSCO) انتقال پیدا میکردند تا همانطور که آیفونها عکاسی را برای ما آسان کردند، نرمافزارها عکسهایی که میگیریم رو بدون زحمت زیباتر کنند، همانطور که جستجو و به اشتراک گذاشتن اونها رو آسانتر کردند.
عکاس آماتور درون من از فکر زندگی کردن در فضای ابری و ادیت کردن در حرکت به هیجان میاد. اما شخصیت ایدهآلیست درونم شگفتزده میشه اگر در آینده ادیت عکس توسط دسکتاپها مثل عکاسی آنالوگ بصورت تجملاتی تنها برای ارضای حس نوستالژی ما احیا بشه، یک تلاش آرزومندانه برای تقویت کنترل انسانی بر اعمال ماشینی از ما گرفته شده. برام جالبه بدونم سانتاگ در این مورد چی میگه!
لینک منبع
مترجم
مهیار گودرزی