اختلال وسواس فکری و عملی
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
محسن
چهارشنبه، 02 مرداد 1398
سلام
دوستانی که وسواس فکری دارند غلبه سودا دارند برطرفش کنند ان شا الله مشکل حل میشه
0
نرجس قادری
شنبه، 14 بهمن 1396
منم وسواس دارم ولی وسواس های با نمک که بیشتر باعث خنده س تا اذیت شدنم
1
مروارید فلاحی
دوشنبه، 18 اردیبهشت 1396
واقعا سخته من خودم دچارش شده بودم ولی الان بهتر شدم البته با کمک روانشناسم
0
ناز
پنج شنبه، 03 فروردین 1396
من هم قبلا دچار این اختلال بودم ک شکر خدا تونستم باهاش مقابله کنم
بنظرم بهترین درمان مقلبله با افکاره.من ی مدت وقتی افکار وسواسی سراغم میومد تمام تلاشم رو میکردم تا انجامش ندم
اون لحظه شدیدا دچار استرس و ناراحتی میشدم ولی به مرور از استرسم کم میشد و بعد ازیک مدت کلا از یادم رفت
0
محمد
یکشنبه، 24 مرداد 1395
من خودم خفیف تا مقداری شدیدش رو داشتم واقعا که آزاردهندس مخصوصا وسواس فکری که دیوونت می کنه اما به نظر من که الان خیلی خیلی آروم و اکتیوم دلیل بروزش بیکاری فکری هست وقتی انسان ارزش هاش رو نمی دونه و نمی دونه که زندگیش رو صرف چه کار با ارزشی کنه دچار این مورد میشه.وبهترین درمان هم بی توجهیه اولش سخته ولی دیگه ولت می کنه.راستی یک درمان خیلی موثر برای وسواس فکری اینه که یک کش ببندی دستت هر فکره اومد سراغت بکشی ولش کنی در این صورت با درد آن بعد از یک هفته انشالله کاملا درمان میشید
1
شهرزاد حسامی ارانی
جمعه، 24 دی 1395
(پاسخ)
البته که بیکاری فکری یکی از دلایل اصلی فکرهای بیخود و زائد هست ولی وقتی شخص از بیماری OCD رنج میبره تعادل مواد شیمیایی مغزش بهم ریخته و نمیتونه نسبت به این افکار بی تفاوت باشه. در مورد OCD دارودرمانی به همراه جلسات مشاوره و مشغولیت فکری خطوط اصلی درمان هستند.
1
شهرزاد حسامی ارانی
جمعه، 24 دی 1395
متاسفانه خیلی ها به افراد دچار OCD میگن برین دعا بخونین و ...تا حالتون خوب بشه و از شر این افکار رها بشین!! در حالیکه دارودرمانی خط اول درمان OCD هست.
0
Rose
دوشنبه، 20 دی 1395
Merci az etelat khobeton ke dar
telegram be eshterak mizarin mataleb fogholadan .tashakor
0
مصطفی کهن
سه شنبه، 23 آذر 1395
وسواس فکر کنم نوع اجبار گونه اش کاملا ذهن رو رو درگیر میکنه و فکر و خیال دست سر آدم بر نمیداره
0
حمید
دوشنبه، 03 آبان 1395
فقط میتونم بگم که واقعاً بیماری ناراحت کننده ای هست
توضیحات
تصور اشتباهی وجود دارد که اگر فردی همواره وسایل و اطرافش را بادقت مرتب کند، دائما دستهایش را شسته و برنامهها و کارهایش را با جزئیات کامل و ریزبینی انجام دهد، ممکن است مبتلا به «OCD» باشد. در واقع OCD مخفف(کوتاه شده) کلمه Obsessive Compulsive Disorder یا «اختلال وسواس فکری یا عملی» است که نوعی بیماری جدی روانی بهشمار میرود. در مورد این بیماری اشتباهات و عقاید نادرست بسیاری از طرف جامعه و حتی افراد حرفهای وجود دارد.
در این مورد بیایید با چند افسانه شروع کنیم:
افسانه اول، رفتارهای تکراری و با جزئیات زیاد مترادف OCD در نظر گرفته میشوند!
همانطور که از اسمش هم مشخص است، اختلال وسواس فکری عملی دو جنبه دارد: اولی افکار ناخودآگاه یا تصاویر و برانگیختگیهایی است که به عنوان وسواس در نظر گرفته میشوند و دومی رفتارهای اجباری است که افراد با تشویش و اضطراب انجام میدهند و عاملش نیز همان وسواس فکری است.
بهطور معمول مردم کارهایی مثل شستن بیش از اندازه دستها یا چک کردن چندباره چیزها را مربوط به OCD میدانند، در صورتی که ممکن است مثالهایی از وسواس یا گرایشات اجبارگونهای باشند که خیلی از ما گاه و بیگاه آنها را انجام میدهیم. اما اختلال واقعی خیلی نادرتر است و میتواند زندگی فرد را کاملا فلج کند. افراد مبتلا ، نسبت به افکار وسواسی و رفتار اجباریشان کنترل بسیار کمی دارند یا اصلا کنترلی ندارند که در نتیجه انجام این کارها زمان زیادی را از آنها گرفته و باعث ایجاد مشکلات بسیاری در تحصیل، شغل و زندگی اجتماعیشان میشود و بهحدی میرسد که مشکلات روانی بزرگی را برای آنها ایجاد میکند. این دسته از شاخصهای تشخیصی، افرادی را که کمی وسواس بهداشتی دارند از مبتلایان به OCD جدا میکند.
افسانه دوم، نشانه اصلی OCD شستن مدام و پیوسته دستها است!
درست است که شستن دائمی دستها میان مردم نشانه اصلی این بیماری شناخته میشود، اما در این رابطه وسواس و اجبار عملی شکلهای متفاوتی دارند. بهطور مثال، وسواس میتواند بهشکل ترس از بیماری و آلودگی، نگرانی از صدمه زدن به دیگران و حتی شیفتگی به اعداد، الگوها، اخلاقیات و هویت جنسی نیز بروز پیدا کند.
گفتنی است، «اجبار» میتواند طیف زیادی از کارها را در برگیرد؛ از نظافت مداوم و چک کردنهای پیدرپی تا مرتب کردن وسایل با جزئیات زیاد و راه رفتن براساس الگوی از پیش تعیین شده!
افسانه سوم، مبتلایان به OCD نمیدانند که غیرمنطقی و بیمعنی رفتار میکنند.
بسیاری از مبتلایان به OCD درواقع رابطه بین وسواس و رفتار اجبارگونه خود را بهخوبی درک میکنند . اطلاع از این افکار و رفتارهای غیرمنطقی، همراه با ناتوانی از قطع این رفتارها، یکی از دلایل شدت اضطراب در این بیماری است.
مبتلایان به OCD می گویند که فکر میکنند دیوانه هستند؛ چون به دلیل افکار غیر منطقیشان مدام دچار تشویشند و کنترل رفتارشان براایشان بسیار سخت است.
بنابراین بهطور دقیق چه چیزی باعث OCD میشود؟ جواب ناراحتکننده این است که دقیقا نمیدانیم عامل این بیماری چیست، اما با این وجود چند سرنخ مهم داریم. OCD اختلالی مربوط به «زیست شناسی عصبی» در نظر گرفته میشود؛ به بیان دیگر، سلولهای عصبی مغز کسانی که از OCD رنج میبرند طوری با هم ارتباط دارند که رفتارشان را با یک الگوی خاص انجام میدهند.
تحقیقات نشان میدهند که 3 منطقه از مغز به اشکال مختلف درگیر رفتارهای اجتماعی، طرحریزیهای شناختی پیچیده، فعالیتهای داوطلبانه و پاسخهای انگیزشی و احساسی هستند.
تکه دیگر این پازل این است که OCD با سطح پایین «سروتونین» ارتباط دارد. سروتونین یک پیامرسان عصبی است که بین ساختارهای مختلف مغز ارتباط برقرار کرده و به تنظیم فرایندهای حیاتی مانند خلق و خو، پرخاشگری، کنترل انگیزشی، خواب، اشتها، دمای بدن و درد کمک میکند. اما هنوز بهدرستی نمیدانیم که فعالیت در این مناطق از مغز و سطح سروتونین عامل OCD هستند یا دلایل دیگری باعث بهوجود آمدن این اختلال است. به احتمال زیاد جواب این سوال را تا وقتی که شناخت بیشتری از عملکرد مغز به دست نیاوردیم نخواهیم فهمید.
خبر خوب این است که درمانهای موثری برای OCD وجود دارد که شامل داروهایی برای افزایش سطح سروتونین مغز بهوسیله محدود کردن بازجذب آن توسط سلولهای مغزی میشود و همینطور درمانهای رفتاری که بهتدریج حساسیت بیمار را نسبت به مسائلی که باعث اضطرابش میشود، کمتر میکند.
بعضی مواقع که بیمار با شکلهای مختلف درمان بهبود پیدا نمیکند، از شوک درمانی به وسیله الکتریسیته یا عمل جراحی نیز برای درمان OCD استفاده میشود.
دانستن اینکه مغزتان به شما دروغ میگوید و نمیتوانید در مقابل دستوراتش مقاومت کنید، میتواند خیلی دردناک باشد، اما با دانش و درک می توانید به دنبال کمک بروید و تحقیقاتی که در آینده روی مغز انجام خواهد شد شاید پاسخی که به دنبالش هستیم را فراهم کند.
در این مورد بیایید با چند افسانه شروع کنیم:
افسانه اول، رفتارهای تکراری و با جزئیات زیاد مترادف OCD در نظر گرفته میشوند!
همانطور که از اسمش هم مشخص است، اختلال وسواس فکری عملی دو جنبه دارد: اولی افکار ناخودآگاه یا تصاویر و برانگیختگیهایی است که به عنوان وسواس در نظر گرفته میشوند و دومی رفتارهای اجباری است که افراد با تشویش و اضطراب انجام میدهند و عاملش نیز همان وسواس فکری است.
بهطور معمول مردم کارهایی مثل شستن بیش از اندازه دستها یا چک کردن چندباره چیزها را مربوط به OCD میدانند، در صورتی که ممکن است مثالهایی از وسواس یا گرایشات اجبارگونهای باشند که خیلی از ما گاه و بیگاه آنها را انجام میدهیم. اما اختلال واقعی خیلی نادرتر است و میتواند زندگی فرد را کاملا فلج کند. افراد مبتلا ، نسبت به افکار وسواسی و رفتار اجباریشان کنترل بسیار کمی دارند یا اصلا کنترلی ندارند که در نتیجه انجام این کارها زمان زیادی را از آنها گرفته و باعث ایجاد مشکلات بسیاری در تحصیل، شغل و زندگی اجتماعیشان میشود و بهحدی میرسد که مشکلات روانی بزرگی را برای آنها ایجاد میکند. این دسته از شاخصهای تشخیصی، افرادی را که کمی وسواس بهداشتی دارند از مبتلایان به OCD جدا میکند.
افسانه دوم، نشانه اصلی OCD شستن مدام و پیوسته دستها است!
درست است که شستن دائمی دستها میان مردم نشانه اصلی این بیماری شناخته میشود، اما در این رابطه وسواس و اجبار عملی شکلهای متفاوتی دارند. بهطور مثال، وسواس میتواند بهشکل ترس از بیماری و آلودگی، نگرانی از صدمه زدن به دیگران و حتی شیفتگی به اعداد، الگوها، اخلاقیات و هویت جنسی نیز بروز پیدا کند.
گفتنی است، «اجبار» میتواند طیف زیادی از کارها را در برگیرد؛ از نظافت مداوم و چک کردنهای پیدرپی تا مرتب کردن وسایل با جزئیات زیاد و راه رفتن براساس الگوی از پیش تعیین شده!
افسانه سوم، مبتلایان به OCD نمیدانند که غیرمنطقی و بیمعنی رفتار میکنند.
بسیاری از مبتلایان به OCD درواقع رابطه بین وسواس و رفتار اجبارگونه خود را بهخوبی درک میکنند . اطلاع از این افکار و رفتارهای غیرمنطقی، همراه با ناتوانی از قطع این رفتارها، یکی از دلایل شدت اضطراب در این بیماری است.
مبتلایان به OCD می گویند که فکر میکنند دیوانه هستند؛ چون به دلیل افکار غیر منطقیشان مدام دچار تشویشند و کنترل رفتارشان براایشان بسیار سخت است.
بنابراین بهطور دقیق چه چیزی باعث OCD میشود؟ جواب ناراحتکننده این است که دقیقا نمیدانیم عامل این بیماری چیست، اما با این وجود چند سرنخ مهم داریم. OCD اختلالی مربوط به «زیست شناسی عصبی» در نظر گرفته میشود؛ به بیان دیگر، سلولهای عصبی مغز کسانی که از OCD رنج میبرند طوری با هم ارتباط دارند که رفتارشان را با یک الگوی خاص انجام میدهند.
تحقیقات نشان میدهند که 3 منطقه از مغز به اشکال مختلف درگیر رفتارهای اجتماعی، طرحریزیهای شناختی پیچیده، فعالیتهای داوطلبانه و پاسخهای انگیزشی و احساسی هستند.
تکه دیگر این پازل این است که OCD با سطح پایین «سروتونین» ارتباط دارد. سروتونین یک پیامرسان عصبی است که بین ساختارهای مختلف مغز ارتباط برقرار کرده و به تنظیم فرایندهای حیاتی مانند خلق و خو، پرخاشگری، کنترل انگیزشی، خواب، اشتها، دمای بدن و درد کمک میکند. اما هنوز بهدرستی نمیدانیم که فعالیت در این مناطق از مغز و سطح سروتونین عامل OCD هستند یا دلایل دیگری باعث بهوجود آمدن این اختلال است. به احتمال زیاد جواب این سوال را تا وقتی که شناخت بیشتری از عملکرد مغز به دست نیاوردیم نخواهیم فهمید.
خبر خوب این است که درمانهای موثری برای OCD وجود دارد که شامل داروهایی برای افزایش سطح سروتونین مغز بهوسیله محدود کردن بازجذب آن توسط سلولهای مغزی میشود و همینطور درمانهای رفتاری که بهتدریج حساسیت بیمار را نسبت به مسائلی که باعث اضطرابش میشود، کمتر میکند.
بعضی مواقع که بیمار با شکلهای مختلف درمان بهبود پیدا نمیکند، از شوک درمانی به وسیله الکتریسیته یا عمل جراحی نیز برای درمان OCD استفاده میشود.
دانستن اینکه مغزتان به شما دروغ میگوید و نمیتوانید در مقابل دستوراتش مقاومت کنید، میتواند خیلی دردناک باشد، اما با دانش و درک می توانید به دنبال کمک بروید و تحقیقاتی که در آینده روی مغز انجام خواهد شد شاید پاسخی که به دنبالش هستیم را فراهم کند.
تهيهکننده
Ted Ed
تد سکویی برای انتشار ایدههایی است که ارزش انتشار دارند. تد کار خود را در سال 1984 به عنوان کنفرانسی که فصل مشترک تکنولوژی، سرگرمی و طراحی بود آغاز کرد.
مترجم
هومن مسیحا
مترجم
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.
ویراستار
مرجان باقرنژاد
سال 1383 شروع فعالیت من در حرفه روزنامه نگاری و البته ویراستاری بود. همواره به دنبال ارتباط منطقی درون متنی، ثبات وهماهنگی، فارسی نویسی و همچنین صحت آن هستم.