عدم تقارن در بدن
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
0
مهران رحیمی
پنج شنبه، 26 اسفند 1395
من بعضی وقتا تو باشگا حس میکنم بدنم تقارن نداره و خیلی برام ازار دهنده س
0
علی میرزاخانی
جمعه، 27 آبان 1401
(پاسخ)
منم وقتی میرم تو خونه ترکیهم و بعضی وقتا هم تو خونه های فرانسم که میرم همچین حسی رو دارم البته یبار هم وقتی سورا فراریم بودم و ایفون ۸۹ پرو مکسم دستم بود این حس رو تجربه کردم ولی ازار دهنده نبود
0
محمد امیر نجفقلی طهرانی
جمعه، 20 اسفند 1395
حتی تا جایی که میدونن تقارن بیرونی بدن هم خیلی دقیق نیست ، مثلا یکی از دست ها مقدار بزرگ تر از اون یکی و سایز پاها دقیقا یکسان نیست
0
امیر قربانی
چهارشنبه، 01 دی 1395
فقط سطح بدن تقارن دارن ولی درون بدن که این تقارن وجود ندارد مثلا قلب که از وسط سینه کمی مایل به چپ هست که یکی دیکه ما قلب سمت راست بدنمون که نداریم یا ما فقط یدونه کبد داریم
1
مصطفی کهن
پنج شنبه، 25 آذر 1395
فکر می کردم داخل بدن تقارن هست و نبودش ضرر داره
1
سیروان
چهارشنبه، 10 شهریور 1395
سلام ببخشید دیدم مشکل از تلگرام کامپیوتر من است و اشتباه از شما نیست شما بی نظیرید
ممنون از سایت خوبتون
-1
سیروان
چهارشنبه، 10 شهریور 1395
سلام یه اشکال فنی در ویدیو هاتون هست لطفا بررسی و برطرفش کنید
صدا بسیار ضعیف است و حتا با آخرین ولوم صدا به اندازه کافی بالا نمیاد
1
گروه آموزشی ویدوآل
چهارشنبه، 10 شهریور 1395
(پاسخ)
سلام، موردی که گفتین بررسی کردیم و مشکلی پیدا نکردیم، صدای ویدیوها در حالت استاندارد هست و تا این لحظه از کاربر دیگری چنین گزارشی دریافت نکردیم ولی به هر حال این موضوع رو به گروه تدوین انتقال میدیم تا بهتر بررسی کنن.
توضیحات
تقارن در همه جای طبیعت وجود دارد و بهطور معمول ما آن را (بسیار) زیبا میدانیم؛ مانند یک برگ کامل یا پروانهای با نقشونگاری قرینه در هر یک از بالهای آن.
اما معلوم(مشخص) شده که نامتقارن بودن نیز بسیار مهم و خیلی بیش از آنچه که شما فکرش را بکنید شایع است؛ از پنجه بزرگ یک خرچنگ تا صدف یک حلزون که همواره در یکسو میگردد. برخی از گونهها فقط در جهت حرکت عقربههای ساعت حرکت میکنند و گونههای دیگر تنها خلاف عقربههای ساعت.
با وجود اینکه بخش بیرونی بدن انسان هم بسیار متقارن به نظر میرسد، ولی داخل بدن داستان دیگری است. بیشتر اندامهای حیاتی شما مانند قلب، معده، طحال و پانکراس در سمت چپ و بهصورت نامتقارن تنظیم شدهاند. همچنین کیسه صفرا و بیشتر کبد در سمت راست و حتی ریههای شما نیز متفاوت هستند؛ بهطوری که ریه سمت چپ دارای 2 لپ و ریه سمت راست 3 لپ دارد.
دو سمت مغز شما به نظر یکسان میآیند، اما عملکرد متفاوتی دارند و اطمینان از قرارگیری مناسب این عدم تقارن بسیار حیاتی است.
اگر همه اندامهای داخلی بدن در جای معکوس قرار داشته باشند، یک بیماری مادرزادی به نام «سیتوس اینورسوس» است که ضرری ندارد. اما باید گفت که معکوس بودن ناقص به ویژه از ناحیه قلب، میتواند مرگبار باشد.
اما این عدم تقارن از کجا میآید؟ در صورتی که یک جنین تازه بارور شده، در سمت راست و چپ یکسان است!
تئوری به نام «گره» بر یک فرورفتگی کوچک روی جنین متمرکز است. این گره با سلولهای کوچک پرزداری به نام «تاژک» پوشیده شده است. تاژکها از سر دورناز سر سلول دور شده، بهطور مداوم چرخیده و به سرعت در پیرامون در جهت یکسانی میچرخند. این چرخش هماهنگ مایع را از سمت راست جنین به سمت چپ هل میدهد(میراند). در لبه سر سمت چپ این گره، دیگر تاژکها این مایع را احساس کرده و ژنهای خاصی را در سمت چپ جنین فعال میکنند. این ژنها به سلولها دستور میدهند تا پروتئین معینی را تولید کرده و در طی(خلال، ظرف) چند ساعت، سمت راست و چپ جنین از لحاظ شیمیایی متفاوت میشوند. با اینکه هنوز به نظر میرسد مانند یکدیگرند، اما این تفاوتهای شیمیایی در نهایت به ارگانهای نامتقارن تبدیل میشوند.
نامتقارنی نخست در قلب نشان داده میشود. ابتدا با یک لوله صاف در طول مرکز جنین شروع شده و هنگامی که جنین 3 هفتهای میشود، لوله به شکل سی انگلیسی خم و به یک طرف بدن میرود. در ادامه رشد جنین هر طرف (قلب) با ساختاری متفاوت رشد کرده و در نهایت تبدیل به شکل آشنای نامتقارن قلب میشود؛ در حالی که دیگر اندامهای جنین یک لوله مرکزی را شکل داده و در موقعیت نهایی خود رشد میکنند.
اما باید گفت که برخی از موجودات مانند خوکها، این تاژکهای جنینی را ندارند و با این حال تمامی بخشهای داخلی بدنشان نامتقارن است!
حال این سوال مطرح میشود که آیا تمامی سلولها میتوانند بهطور طبیعی(به خودیخود) نامتقارن باشند؟
به احتمال زیاد. دستههای باکتری صورت شاخههای بندداری را رشد میدهند که همگی در یکسو فر میخورند و سلولهای بدن انسان در داخل یک حلقه رشد میکنند که تمایل به صف کشیدن مانند شیارهای حلقوی دارند.
حتی اگر بیشتر تمرکز و بزرگنمایی کنیم، میبینیم که بسیاری از ساختمانهای اصلی سلولها، اسیدهای نوکلئیک، پروتئینها و قند، بهطور ذاتی(طبیعی) نامتقارن هستند.
پروتئینها شکل نامتقارن پیچیدهای دارند و جهت حرکت سلول و اینکه تاژکها در چه جهتی بچرخند را کنترل میکنند.
این بیومولکولها ویژگی خاصی به نام «کایرالیتی» دارند و به این معنی است که مولکول و قرینه آن یکسان نیستند؛ مانند دست راست و چپ شما که مثل هم هستند، اما تلاش برای قراردادن دست راست درون(در) دستکش دست چپ نشان میدهد که اینطور نیست.
این نبود تقارن در سطح مولکول منعکسکننده سلولهای نامتقارن هستند؛ نامتقارنی جنین و در نهایت نامتقارنی اندامها.
بنابراین شاید تقارن زیبا باشد(به نظر برسد)، اما نامتقارنی نیز جذابیت خودش را دارد که در پیچیدگی منظم گردش ظریف و در عیوب قابل توجهش نهفته است.
اما معلوم(مشخص) شده که نامتقارن بودن نیز بسیار مهم و خیلی بیش از آنچه که شما فکرش را بکنید شایع است؛ از پنجه بزرگ یک خرچنگ تا صدف یک حلزون که همواره در یکسو میگردد. برخی از گونهها فقط در جهت حرکت عقربههای ساعت حرکت میکنند و گونههای دیگر تنها خلاف عقربههای ساعت.
با وجود اینکه بخش بیرونی بدن انسان هم بسیار متقارن به نظر میرسد، ولی داخل بدن داستان دیگری است. بیشتر اندامهای حیاتی شما مانند قلب، معده، طحال و پانکراس در سمت چپ و بهصورت نامتقارن تنظیم شدهاند. همچنین کیسه صفرا و بیشتر کبد در سمت راست و حتی ریههای شما نیز متفاوت هستند؛ بهطوری که ریه سمت چپ دارای 2 لپ و ریه سمت راست 3 لپ دارد.
دو سمت مغز شما به نظر یکسان میآیند، اما عملکرد متفاوتی دارند و اطمینان از قرارگیری مناسب این عدم تقارن بسیار حیاتی است.
اگر همه اندامهای داخلی بدن در جای معکوس قرار داشته باشند، یک بیماری مادرزادی به نام «سیتوس اینورسوس» است که ضرری ندارد. اما باید گفت که معکوس بودن ناقص به ویژه از ناحیه قلب، میتواند مرگبار باشد.
اما این عدم تقارن از کجا میآید؟ در صورتی که یک جنین تازه بارور شده، در سمت راست و چپ یکسان است!
تئوری به نام «گره» بر یک فرورفتگی کوچک روی جنین متمرکز است. این گره با سلولهای کوچک پرزداری به نام «تاژک» پوشیده شده است. تاژکها از سر دورناز سر سلول دور شده، بهطور مداوم چرخیده و به سرعت در پیرامون در جهت یکسانی میچرخند. این چرخش هماهنگ مایع را از سمت راست جنین به سمت چپ هل میدهد(میراند). در لبه سر سمت چپ این گره، دیگر تاژکها این مایع را احساس کرده و ژنهای خاصی را در سمت چپ جنین فعال میکنند. این ژنها به سلولها دستور میدهند تا پروتئین معینی را تولید کرده و در طی(خلال، ظرف) چند ساعت، سمت راست و چپ جنین از لحاظ شیمیایی متفاوت میشوند. با اینکه هنوز به نظر میرسد مانند یکدیگرند، اما این تفاوتهای شیمیایی در نهایت به ارگانهای نامتقارن تبدیل میشوند.
نامتقارنی نخست در قلب نشان داده میشود. ابتدا با یک لوله صاف در طول مرکز جنین شروع شده و هنگامی که جنین 3 هفتهای میشود، لوله به شکل سی انگلیسی خم و به یک طرف بدن میرود. در ادامه رشد جنین هر طرف (قلب) با ساختاری متفاوت رشد کرده و در نهایت تبدیل به شکل آشنای نامتقارن قلب میشود؛ در حالی که دیگر اندامهای جنین یک لوله مرکزی را شکل داده و در موقعیت نهایی خود رشد میکنند.
اما باید گفت که برخی از موجودات مانند خوکها، این تاژکهای جنینی را ندارند و با این حال تمامی بخشهای داخلی بدنشان نامتقارن است!
حال این سوال مطرح میشود که آیا تمامی سلولها میتوانند بهطور طبیعی(به خودیخود) نامتقارن باشند؟
به احتمال زیاد. دستههای باکتری صورت شاخههای بندداری را رشد میدهند که همگی در یکسو فر میخورند و سلولهای بدن انسان در داخل یک حلقه رشد میکنند که تمایل به صف کشیدن مانند شیارهای حلقوی دارند.
حتی اگر بیشتر تمرکز و بزرگنمایی کنیم، میبینیم که بسیاری از ساختمانهای اصلی سلولها، اسیدهای نوکلئیک، پروتئینها و قند، بهطور ذاتی(طبیعی) نامتقارن هستند.
پروتئینها شکل نامتقارن پیچیدهای دارند و جهت حرکت سلول و اینکه تاژکها در چه جهتی بچرخند را کنترل میکنند.
این بیومولکولها ویژگی خاصی به نام «کایرالیتی» دارند و به این معنی است که مولکول و قرینه آن یکسان نیستند؛ مانند دست راست و چپ شما که مثل هم هستند، اما تلاش برای قراردادن دست راست درون(در) دستکش دست چپ نشان میدهد که اینطور نیست.
این نبود تقارن در سطح مولکول منعکسکننده سلولهای نامتقارن هستند؛ نامتقارنی جنین و در نهایت نامتقارنی اندامها.
بنابراین شاید تقارن زیبا باشد(به نظر برسد)، اما نامتقارنی نیز جذابیت خودش را دارد که در پیچیدگی منظم گردش ظریف و در عیوب قابل توجهش نهفته است.
تهيهکننده
Ted Ed
تد سکویی برای انتشار ایدههایی است که ارزش انتشار دارند. تد کار خود را در سال 1984 به عنوان کنفرانسی که فصل مشترک تکنولوژی، سرگرمی و طراحی بود آغاز کرد.
مترجم,گوينده
فائزه مجاهدطلب
رشتهی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم میخواد که هر روز از زندگیم پر از تجربههای جدید باشه.
تدوينگر
مصی یگانه
زندگیم با هنر معنی پیدا میکنه. مدت 16 سال کار گرافیک کردم و سرپرست بخش گرافیک شرکت اوه و باران هنر بودم، عاشق شیرینی پزی و تزیین کیکم و به صورت حرفه ای این کار رو انجام میدم.
ویراستار
مرجان باقرنژاد
سال 1383 شروع فعالیت من در حرفه روزنامه نگاری و البته ویراستاری بود. همواره به دنبال ارتباط منطقی درون متنی، ثبات وهماهنگی، فارسی نویسی و همچنین صحت آن هستم.