۵ باور غلط درباره رابطه عاشقانه بین زنان و مردان
Five-Myths-Men-Women-and-Relationships
وقتی صحبت از رفتار مردان و زنان در یک رابطه میشود، تقریبا همه یک باور یکسان دارند و معمولا این باور براساس تفاوت جنسیت شکل میگیرد. اما پژوهشها درباره رفتار زنان و مردان در یک رابطه عاشقانه چه میگویند؟
4.18
میلاد شکیب
8199
۵ باور غلط درباره رابطه عاشقانه بین زنان و مردان
Vidoal
وقتی صحبت از رفتار مردان و زنان در یک رابطه میشود، تقریبا همه یک باور یکسان دارند و معمولا این باور براساس تفاوت جنسیت شکل میگیرد. اما پژوهشها درباره رفتار زنان و مردان در یک رابطه عاشقانه چه میگویند؟ در بیشتر مواقع، برعکس آنچه عموم فکر میکنند رفتار آنها مشابه هم است و حدسهای ما در این رابطه غلط از آب در میآید. در این مطلب ۵ باور غلط در این مورد را بررسی میکنیم.
۱- زنان از مردان رمانتیکتر هستند.
گرچه اکثر رمانها و کمدیهای عاشقانه این موضوع را تایید میکنند، اما با همه اینها، مردها همانقدر رمانتیکاند که زنان. برای اندازهگیری شاخص عشق ورزیدن، از مردم خواسته شد تا بگویند چقدر با این جملات موافقاند: «تنها یک عشق واقعی برای من وجود دارد» و «اگر عاشق کسی باشم، بهرغم تمامی موانع و مشکلات، میتوانم رابطه خوبی با او داشته باشم». نتایج این مطالعه نشان داد مردان نسبت به زنان امتیازهای بیشتری به این جملات داده بودند. همچنین احتمال اینکه مردان نسبت به زنان به «عشق در نگاه اول» اعتقاد بیشتری داشته باشند، بیشتر است.
۲- زیبایی جسمانی طرف مقابل رابطه، برای مردان بسیار مهمتر از زنان است.
این باور براساس یک حقیقت شکل گرفته است: نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهد وقتی از افراد در مورد اینکه کدام ویژگی را در مورد همسر، نامزد یا پارتنر خود ترجیح میدهند پرسیده میشود، مردان اهمیت بیشتری به ظاهر جسمانی فرد میدهند تا زنان. با این حال، نتایج مطالعات بیشتر روی این دادهها، روشن میکند که هم مردان و هم زنان معتقدند که ظاهر مهم است و مردان تا حدودی اهمیت بیشتری به آن میدهند. در یک پژوهش، از مردان و زنان خواسته شد ویژگیهای مد نظر خود را در مورد طرف مقابلشان در رابطه عاشقانه براساس اولویت رتبهبندی کنند. مردها بهطور متوسط ظاهر را در چهارمین اولویت خود قرار داده بودند و زنان در ششمین اولویت. این موضوع نشان میدهد که هر دو جنس به ظاهر اهمیت میدهند اما آن را در رتبههای اول در نظر نمیگیرند.
۳- زنان و مردان شخصیت و رویکرد کاملا متفاوتی نسبت به رابطه دارند.
این باور غلط معمولا در رسانههای عامهپسند تبلیغ میشود. جان گری در کتاب بسیار معروف و پرفروش خود با نام «مردان مریخی و زنان ونوسی» این بحث را مطرح میکند که زن و مرد آنقدر با هم تفاوت دارند که انگار از دو سیاره مختلف آمدهاند. اما واقعیت این است که تفاوت جنسیت در اکثر حوزهها نسبتا کم است و تفاوت آدمها بیشتر در نوع شخصیت آنهاست تا جنسیتشان. اینکه تفاوت جنیست «از نظر آماری» مهم است، لزوما به این معنی نیست که زیاد هم هست. برای مثال، بهطور متوسط قد مردان از زنان بلندتر است، اما در این مسئله همپوشانی زیادی وجود دارد و بسیاری از زنان نسبت به مردان قد بلندتری دارند. تفاوت شخصیتی زنان و مردان بسیار کمتر از تفاوت قدی آنهاست. در واقع، بین زنان و مردان در مورد خواستههایشان در مورد یک رابطه عاشقانه تشابهات زیادی وجود دارد؛ هم مردان و هم زنان به مهربانی، شخصیت جالب و هوش اولویت بیشتری میدهند و این سه ویژگی در صدر خواستههای مردان و زنان قرار دارد. تمرکز روی تفاوت جنسیت در یک رابطه ساده کردن بیش از اندازه مسئله و بزرگنمایی حقیقت است و منجر به شناخت کمتر از فرد مقابل میشود.
۴- مردان و زنان تفاوتهای عمدهای در مدیریت و مواجهه با تنش و دعوا دارند.
نتایج اکثر پژوهشها نشان میدهد که مردان و زنان در مواجهه و واکنش به تنشها خیلی متفاوت عمل نمیکنند. اما حقیقتی در این موضوع نهفته است: بعضی از زوجها درگیر یک الگوی مخرب «توقع/ کنارهگیری و اجتناب» در تنشهای بین خود میشوند. در این الگو یک فرد متوقع است و بحثی را آغاز و روی آن تاکید میکند، در حالی که دیگری از ورود به بحث اجتناب میکند. هر چه فرد متوقع روی موضوع بیشتر تاکید میکند، فرد مقابل بیشتر از حضور در بحث اجتناب میکند و این موضوع باعث ایجاد یک چرخه معیوب شده و هر دو طرف را ناامید و خسته میکند. وقتی این الگو اتفاق میافتد، معمولا زن فرد متوقع در جریان تنش و دعواست.
با این حال، حتی این استثنا هم بیشتر به روابط قدرت مربوط میشود تا تفاوت جنیست. در چند مطالعه، از زوجها خواسته شد در مورد یک موضوعی در رابطهشان با هم بحث کنند. یکبار از آنها خواسته شد در مورد موضوعی بحث کنند که زن خواهان تغییر آن است و در بار دوم ماجرا برعکس شد. بر این اساس، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که معیار اینکه چه کسی «متوقع» و چه کسی «اجتنابکننده» است جنسیت نیست بلکه فردی است که بهدنبال تغییر در موضوعی در رابطه است. وقتی موضوع مورد بحث تغییری است که زن بهدنبال آن است، اوست که نقش «متوقع» را بازی میکند و برعکس.
در واقع، نتایج این پژوهشها نشان میدهد فردی که بهدنبال تغییر است معمولا قدرت کمتری در رابطه دارد و طرف مقابل کاملا بهدنبال حفظ وضعیت موجود است. در جامعه ما، بهطور سنتی مردان قدرت بیشتری از زنان در رابطه داشتهاند و به همین دلیل معمولا این زنان هستند که بهدنبال تغییر در رابطهاند. البته این دینامیسم در حال تغییر است. با این حال، حتی وقتی قدرت در یک رابطه متوازن نیست، این زنان هستند که برای تغییر فشار میآورند، البته نه به این دلیل که آنها در مقایسه با مردان رویکرد متفاوتی نسبت به تنش و دعوا دارند.
۵- سواستفاده جسمانی در یک رابطه اکثر اوقات توسط مرد انجام میشود.
بسیاری از مردم وقتی به قربانی خشونت خانگی فکر میکنند، بهسرعت یک زن را در ذهنشان تجسم میکنند. البته آسیبهایی که زنان از خشونت خانگی میبینند جدیتر و شدیدتر از مردان است. با این وجود، مردان نیز قربانی خشونت خانگی میشوند. نتایج پژوهشی که در بریتانیا انجام شد نشان میدهد حدود ۴۰ درصد قربانیان خشونت خانگی مردان هستند. در یک پژوهش ملی در آمریکا، مشخص شد که ۱۲/۱۱ درصد زنان و ۱۱/۳ درصد مردان یکسال گذشته توسط همسر خود مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند. نتایج مطالعات دیگر نیز نشان میدهد احتمال خشونت خانگی در بین مردان و زنان تقریبا یکسان است. باور عمومی بر این است که مردان به دلیل ترس از تحقیر شدن و شرمندگی، معمولا درخواست کمک نمیکنند و خشونت خانگیای را که در معرض آن قرار گرفتهاند گزارش نمیکنند. با این همه، مردان نیز ممکن است مورد سواستفاده جسمانی قرار بگیرند، حتی اگر شدت آن کم باشد.
۱- زنان از مردان رمانتیکتر هستند.
گرچه اکثر رمانها و کمدیهای عاشقانه این موضوع را تایید میکنند، اما با همه اینها، مردها همانقدر رمانتیکاند که زنان. برای اندازهگیری شاخص عشق ورزیدن، از مردم خواسته شد تا بگویند چقدر با این جملات موافقاند: «تنها یک عشق واقعی برای من وجود دارد» و «اگر عاشق کسی باشم، بهرغم تمامی موانع و مشکلات، میتوانم رابطه خوبی با او داشته باشم». نتایج این مطالعه نشان داد مردان نسبت به زنان امتیازهای بیشتری به این جملات داده بودند. همچنین احتمال اینکه مردان نسبت به زنان به «عشق در نگاه اول» اعتقاد بیشتری داشته باشند، بیشتر است.
۲- زیبایی جسمانی طرف مقابل رابطه، برای مردان بسیار مهمتر از زنان است.
این باور براساس یک حقیقت شکل گرفته است: نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهد وقتی از افراد در مورد اینکه کدام ویژگی را در مورد همسر، نامزد یا پارتنر خود ترجیح میدهند پرسیده میشود، مردان اهمیت بیشتری به ظاهر جسمانی فرد میدهند تا زنان. با این حال، نتایج مطالعات بیشتر روی این دادهها، روشن میکند که هم مردان و هم زنان معتقدند که ظاهر مهم است و مردان تا حدودی اهمیت بیشتری به آن میدهند. در یک پژوهش، از مردان و زنان خواسته شد ویژگیهای مد نظر خود را در مورد طرف مقابلشان در رابطه عاشقانه براساس اولویت رتبهبندی کنند. مردها بهطور متوسط ظاهر را در چهارمین اولویت خود قرار داده بودند و زنان در ششمین اولویت. این موضوع نشان میدهد که هر دو جنس به ظاهر اهمیت میدهند اما آن را در رتبههای اول در نظر نمیگیرند.
۳- زنان و مردان شخصیت و رویکرد کاملا متفاوتی نسبت به رابطه دارند.
این باور غلط معمولا در رسانههای عامهپسند تبلیغ میشود. جان گری در کتاب بسیار معروف و پرفروش خود با نام «مردان مریخی و زنان ونوسی» این بحث را مطرح میکند که زن و مرد آنقدر با هم تفاوت دارند که انگار از دو سیاره مختلف آمدهاند. اما واقعیت این است که تفاوت جنسیت در اکثر حوزهها نسبتا کم است و تفاوت آدمها بیشتر در نوع شخصیت آنهاست تا جنسیتشان. اینکه تفاوت جنیست «از نظر آماری» مهم است، لزوما به این معنی نیست که زیاد هم هست. برای مثال، بهطور متوسط قد مردان از زنان بلندتر است، اما در این مسئله همپوشانی زیادی وجود دارد و بسیاری از زنان نسبت به مردان قد بلندتری دارند. تفاوت شخصیتی زنان و مردان بسیار کمتر از تفاوت قدی آنهاست. در واقع، بین زنان و مردان در مورد خواستههایشان در مورد یک رابطه عاشقانه تشابهات زیادی وجود دارد؛ هم مردان و هم زنان به مهربانی، شخصیت جالب و هوش اولویت بیشتری میدهند و این سه ویژگی در صدر خواستههای مردان و زنان قرار دارد. تمرکز روی تفاوت جنسیت در یک رابطه ساده کردن بیش از اندازه مسئله و بزرگنمایی حقیقت است و منجر به شناخت کمتر از فرد مقابل میشود.
۴- مردان و زنان تفاوتهای عمدهای در مدیریت و مواجهه با تنش و دعوا دارند.
نتایج اکثر پژوهشها نشان میدهد که مردان و زنان در مواجهه و واکنش به تنشها خیلی متفاوت عمل نمیکنند. اما حقیقتی در این موضوع نهفته است: بعضی از زوجها درگیر یک الگوی مخرب «توقع/ کنارهگیری و اجتناب» در تنشهای بین خود میشوند. در این الگو یک فرد متوقع است و بحثی را آغاز و روی آن تاکید میکند، در حالی که دیگری از ورود به بحث اجتناب میکند. هر چه فرد متوقع روی موضوع بیشتر تاکید میکند، فرد مقابل بیشتر از حضور در بحث اجتناب میکند و این موضوع باعث ایجاد یک چرخه معیوب شده و هر دو طرف را ناامید و خسته میکند. وقتی این الگو اتفاق میافتد، معمولا زن فرد متوقع در جریان تنش و دعواست.
با این حال، حتی این استثنا هم بیشتر به روابط قدرت مربوط میشود تا تفاوت جنیست. در چند مطالعه، از زوجها خواسته شد در مورد یک موضوعی در رابطهشان با هم بحث کنند. یکبار از آنها خواسته شد در مورد موضوعی بحث کنند که زن خواهان تغییر آن است و در بار دوم ماجرا برعکس شد. بر این اساس، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که معیار اینکه چه کسی «متوقع» و چه کسی «اجتنابکننده» است جنسیت نیست بلکه فردی است که بهدنبال تغییر در موضوعی در رابطه است. وقتی موضوع مورد بحث تغییری است که زن بهدنبال آن است، اوست که نقش «متوقع» را بازی میکند و برعکس.
در واقع، نتایج این پژوهشها نشان میدهد فردی که بهدنبال تغییر است معمولا قدرت کمتری در رابطه دارد و طرف مقابل کاملا بهدنبال حفظ وضعیت موجود است. در جامعه ما، بهطور سنتی مردان قدرت بیشتری از زنان در رابطه داشتهاند و به همین دلیل معمولا این زنان هستند که بهدنبال تغییر در رابطهاند. البته این دینامیسم در حال تغییر است. با این حال، حتی وقتی قدرت در یک رابطه متوازن نیست، این زنان هستند که برای تغییر فشار میآورند، البته نه به این دلیل که آنها در مقایسه با مردان رویکرد متفاوتی نسبت به تنش و دعوا دارند.
۵- سواستفاده جسمانی در یک رابطه اکثر اوقات توسط مرد انجام میشود.
بسیاری از مردم وقتی به قربانی خشونت خانگی فکر میکنند، بهسرعت یک زن را در ذهنشان تجسم میکنند. البته آسیبهایی که زنان از خشونت خانگی میبینند جدیتر و شدیدتر از مردان است. با این وجود، مردان نیز قربانی خشونت خانگی میشوند. نتایج پژوهشی که در بریتانیا انجام شد نشان میدهد حدود ۴۰ درصد قربانیان خشونت خانگی مردان هستند. در یک پژوهش ملی در آمریکا، مشخص شد که ۱۲/۱۱ درصد زنان و ۱۱/۳ درصد مردان یکسال گذشته توسط همسر خود مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند. نتایج مطالعات دیگر نیز نشان میدهد احتمال خشونت خانگی در بین مردان و زنان تقریبا یکسان است. باور عمومی بر این است که مردان به دلیل ترس از تحقیر شدن و شرمندگی، معمولا درخواست کمک نمیکنند و خشونت خانگیای را که در معرض آن قرار گرفتهاند گزارش نمیکنند. با این همه، مردان نیز ممکن است مورد سواستفاده جسمانی قرار بگیرند، حتی اگر شدت آن کم باشد.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده، از ویدوآل حمایت کنید
کلیک کنید
سوالات و نظرات کاربران
1
هادی
جمعه، 02 آذر 1397
این تحقیقات همیشه مال جامعه ای مثل امریکابوده وهمیشه ناقصه چون جای تحلیل وضعیت فرهنگ جامعه مذهبی وگیرکرده توسنت ومدرنیته ی ما توش خالیه
1
داریوش پارسا
یکشنبه، 11 آذر 1397
(پاسخ)
دقیقا...
خیانتی بالاتر از تحمیل عقیده وجود نداره.
اجبار در داشتن دین, باور,حرفه برای جا گرفتن در هر نقطه از زمین که دنیا میای!بدون شناختن توانایی های حقیقی ی وجودی و شخصی کاراکترها!
0
داریوش پارسا
یکشنبه، 06 آبان 1397
این مطالب خیلی عمومی هست
و
این نگرش ها ب خورد افکار عمومی داده شده
اما اکثریت هرگز در حقیقت سیر نداشتن
چون درباره ی همه چیز ترجیح دادن که از دم دستی ترین نسخه ها استفاده کنن
مهمتر قشر متفکر هست که تا با جهانی از تجربیات برخواسته از مطالعه تا پژوهش های جهانی و خاص متوسل نشه مقوله ای رو نمی پذیره
------
تفاوت جنسیتی ی اصله در همه ی زوایا اما نه در ساختاره تفکیک در مسیره پازلی و تکامل خلاء ها
فقط این ما هستیم که در انتخاب دقت کافی نداریم
1
داریوش پارسا
یکشنبه، 06 آبان 1397
نمی دونم چرا ایرانی ها عادت دارن فقط نظر خودشونو مطرح کنن و بعد هم برن دنبال زندگیشون!؟
خب شما که نظر خودتو می دونی چ نیازی هست بنویسیش؟!
---
وقتی می نویسی یعنی می خوای دیدگاهت رو با دیگران ب اشتراک بزاری
وقتی این عملو انجام میدی سعی کن نگرش های پیرامونت رو هم بررسی کنی
و بعد برگردی و ببینی نگاهت چطور ارزیابی شده؟
ممنون و سپاس و عالی بود ب هیچکس رشدی نمیده
لطفا با هم ب گفتگو بنشینید
ب چالش بکشید
رشد کنید
و بزرگ بشید
0
رضا حیدری
دوشنبه، 30 مهر 1397
ممنون بابت متن جالبتون
0
روزبه
دوشنبه، 23 مهر 1397
ثابت شده از اساس زن و مرد تفاوت های جزیی و اندامی دارند این فرهنگ جامعه است که که تفاوت های اساسی رو بوجود میاره
0
محسن جعفری
یکشنبه، 22 مهر 1397
ای کاش منابعتان را هم ذکر می کردید.
بسیاری مطالعات؟
اکثر پژوهشها؟
پژوهشی در بریتانیا؟
....
1
میلاد
یکشنبه، 22 مهر 1397
اصل و اساس مباحث بیان شده در کتاب های جان گری بر منبای تفاوت بنیادین میان تمامی وجوه وجودی مرد و زن هست و این مطلب خیلی از مباحث بیان شده ی اثار او رو به چالش میکشه و زیر سوال میبره
0
Hamid Tb
شنبه، 21 مهر 1397
امروزه میدونیم که عشق در نگاه اول دلیل روانی داره و نشانه بیماری افراده.
0
پروین سلیمانی
سه شنبه، 17 مهر 1397
درسته ولی خب به هر حال مردان با زنان تفاوت های شدیدی دارن مثل حس استقلال طلبی مردا
1
سینا
سه شنبه، 17 مهر 1397
عالی بود ممنون وافعا
مترجم
میلاد شکیب
تامین و مدیریت محتوا حرفه اصلیام است؛ فرقی نمیکند در یک نشریه یا در فضای آنلاین. آنچه مهم است دقت در نوشتن، استفاده از منابع معتبر، بهرهگیری از یک زبان ساده و روان و تامین محتوای کاربردی است.